نگویید راجع به کوه های آلپ نشنیده اید که باورمان نمیشود. اما باور میکنیم اگر بگویید نمیدانستید آلپ ایران کجاست. آلپ ایران همان شمشک خودمان است. شهری با کلبههای چوبی و پنهان شده زیر تلی از برف، با پیست اسکی برف کوب شده و معروف که در دامنه کوههای اطراف تهران قرار دارد. نمیشود زمستان برسد و نامی از پیست اسکی شمشک را نشنوید. گذشته از آنکه رستورانگردی ها و اسکی و تماشای کوه های پر از برف آن برایتان جذاب خوهد بود، چه کار دیگری را می توان در این شهر انجام داد؟ با مجله دلتا بمانید تا راجع به آن صحبت کنیم.
تفریحات برفی که آغاز میشود مقاصد گردشگری زمستانه هم پر تردد تر از قبل شده وَ با شکوه بی نظیری تمام تفریحاتی را که در چنته دارند همراه زیبایی های بی وقفه شان پیش کش گردشگران و مسافران داخلی و خارجی میکنند. یکی از شهر های عالی برای سفر گردشگران در زمستان، و به طور خاص برای تهرانی ها شهر شمشک است.
وقتی در پیچ و خم جاده عدهای را میبینید که چوب های اسکی شان را روی باربند سواری هایشان بسته ند و در جاده میرانند، پی خواهید برد که یک پیست اسکی بینالمللی سر راهتان است. اما وقتی به مقصد میرسید می بینید که شمشک دو پیست اسکی دارد نه یکی، هتلی بی نظیر با سبک خانه های اروپای شمالی هم داشته و فرصتی بینظیر برای برف بازی است. ویلاهایی با معماری متفاوت و شله های چوبی با منظره های چشم نواز هم سوژه خوبی برای عکاسی تان است.
شهر بیدار زمستان نامی است که صفحه گردشگری مان برای شمشک در نظر گرفته است. راستش انگار وقتی همه شهر ها به خواب زمستانی فرو میروند و خلوت تر از خلوت میشوند، شمشک همیشه در این فصل بیدار است. لذت بردن از ورزش، تفریح، عکاسی، طعم نوشیدنی های گرم در فصل زمستان و غذا های ایرانی و فرنگی در تلی از برف نو رسیده، همه و همه را می توانید در این شهر زیبا ببینید. اما! چه چیز بی نظیر دیگر؟
جواب سر راست سوال شمشک کجاست : یکی از شهرهای بخش رودبار قصران شهرستان شمیرانات استان تهران است. شامل شمشک بالا ، شمشک پایین ، دربندسر، مزارع و روستاهای سفیدستان، درود و جیرود است. جاذبه های دیگری هم دارد که در سفرتان خوب است به آن ها هم سر بزنید. مانند قله دال نشین، چشمه آفتاب ندیده و صخره بزرگ بندبن. که میتواند خاطره یک سفر عالی در زمستان را برایتان بر جای بگذارد.
مرحوم «بابا جانعلی ساوه شمشکی» در خاطراتش درباره چگونگی به وجود آمدن اسکی در این شهر می نویسد: «مهندس آلمانی، رئیس موتورخانه معدن زغال سنگ، در روزهای تعطیل چوب های بلند به پا میبست و روی برف سُر میخورد. گاهی از روی یک گودال عمیق میپرید. من و چند نفر از بچه های شمشک علاقه مند شدیم. تختهها را با بوم غلتان به صورت چوب های او درست کردیم و مشغول شدیم. پس از مدتی بعضی از بچه ها چنان ماهر شدند که آن ها هم از روی گودال میپریدند.» به این صورت اولین پیست اسکی در تپه های تلو و بعد از آن شمشک ساخته شد.
رفته رفته امکاناتی مانند دستگاه بالابر، تله اسکی چکشی، تله سیژ و تله کابین، ورزش اسکی را در شمشک رونق داد و شهر شمشک با داشتن پیست بینالمللی اسکی شمشک و پیست اسکی دربند سر به یکی از مهمترین مقصد های سفرهای زمستانی تبدیل شده است.
شمشک بعد از دیزین، بزرگ ترین پیست اسکی ایران را دارد در شمال شرق تهران با فاصله کمی از شهر شمشک قرار گرفته است. دو دستگاه تله سیژ، دو دستگاه تله اسکی بشقابی، دو دستگاه تله اسکی چکشی و نورافکن زرد رنگ امکانات این پیست اسکی است. ۲ هتل و ۴ رستوران هم آنجا هست. اما همه این ها به تنهایی باعث منحصر به فرد شدن این پیست نمیشود. بلکه امکان اسکی کردن در شب است که آنجا را بسیار بینظیر و منحصر به فرد کرده است.
شمشک یک نورپردازی عالی با نورافکن های زرد رنگ دارد و برای علاقه مندانی که فرصت رساندن خود به این پیست را در روز ندارند یک هیجان بی نظیر را به همراه آورده است. فکرش را بکنید که خود را به ارتفاعی که نور روشن میکند رسانده اید و از آنجا با صدای دل انگیز سر خوردن چوب هایتان روی برف، خش خش کنان به پایین کوه میتازید.
پیست اسکی دربند سر ۳۰۵۰ متر ارتفاع دارد. در سال ۱۳۶۱افتتاح شد و سه تله سیژ، دو تله اسکی چکشی، یک دستگاه تله اسکی بشقابی، تله کابین و دو رستوران هم دارد. دو نکته منحصر به فرد دارد یک اینکه دارای دستگاهِ برف ساز است و دوم اینکه آنجا یک رستوران چوبی در یک و نیم طبقه بنا شده با معماری متفاوت و تمام آن از چوب نراد فنلاندی ساخته شده است. مساحت آن ۴۰۰ مترمربع است و دکوراسیون داخلی دیدنی ای دارد.
یکی
از بهترین و مجهزترین مدرسه های اسکی هم در پیست اسکی دربند سر دایر شده
است. برای رسیدن به این پیست اسکی باید به ۶۰ کیلومتری شمال شرقی تهران در
روستای دربندسر بروید.
بسته به اینکه شما کجا هستید رسیدن به شمشک راه های متفاوتی را جلوی پایتان میگذارد.
مطالب بیشتر در مجله گردشگری دلتا...
پایتخت ایران مان همیشه دیدنی های بسیاری داشته و مورد توجه گردشگران بیشماری بوده و هست. مکان ها و مقاصد گردشگری عالی که میتوانند ساعات خوش و خاطره انگیزی را برایمان به همراه داشته باشند. گاهی برخی از این مناطق که اتفاقاً طبیعی هم هستند، میتوانند در تنهایی ها، شادی ها، غم ها، و هر حس دیگری، آرامشی برایمان بیاورند که در هیچ جای دیگری نمی توانیم بیابیم. مثل بام های تهران . بله بام ها.
شاید ندانید برای آنکه همه تهران زیر پای تان باشد، روشنی های شهر را ببینید و در این فصل، هوای سرد صورتتان را نوازش دهد؛ در حالی که گرمای یک لیوان قوه و یا چای دستانتان را گرم میکند، میتوانید به چندین نقطه از تهران زیبا بروید و بر بامی از اینهمه تشبیهات دل انگیز بایستید. پس با مجله دلتا بمانید تا ببینید که مجله گردشگری چند نمونه از این بخش های تهران را دارد تا به شما معرفی کند.
بام تهران در واقع یکی از جذاب ترین نقاط شهر تهران است. جایی که میتوانید بر فراز همه شهر قرار بگیرید و فرشی نورانی را زیر پای خود بنگرید. آرامشی ژرف داشته باشید و با یک حس قدرت، کلی حال دلتان را خوب کنید. در برخی از این بام ها تفریحاتی هست مانند بام توچال، در برخی خوراکی های خوشمزه و در برخی سکوتی محض. ما را همراه باشید، اینجا تعدادی از زیبا ترین بام های تهران قرار گرفته اند که شاید تا به حال از آن ها بی خبر بوده اید.
کاپ
مقام اول بام ها را در پایتخت، بام توچال تهران ربوده است. سال هاست که
بام تهران را همان توچال میشناسند. با آن پیاده روی لذت بخش و دیدنی های
بسیار وَ حس و حال خوب رسیدن به اوج. گاهی تفریح کردن. گاهی اتوبوس های
برقی را سوار شدن و به ارتفاعات رسیدن. آنجا امکانات بسیاری برای خوشمزه
گردی هم هست. مثل سفارش دادن یک کاسه آش داغ در سرمای شب های زمستان و
نشستن بر کوهی از زیبایی و نوش جان کردن. وه چه عالی که این ساعات خوش را
با یار همیشگی هم گذراند.
از سویی بام تهران یا همان توچال یک مجموعه بی نظیر است. با ورزش ها و سرگرمی هایی که حسابی سر ذوق بیاوردتان. باجی جامپینگ، سورتمه، پینت بال، زیپ لاین و بسیاری بازی ها و ورزش های هیجان انگیز را در خود جای داده است.
به
علاوه که الان که در فصل زمستان هستیم و پیست اسکی توچال پر تردد است
بیشتر ورزشکاران و کوه نوردان هم از همین جا راهی مقصد خود می شوند.
همینطور که می توانید سری هم به تله کابین اینجا بزنید. و مطلب تله کابین توچال را هم قبل از رفتن مطالعه بفرمایید.
شاید نام این بام را خیلی نشنیده باشید ولی بارها به همان جا رفته اید. یا شاید هم میدانستید کجاست اما هنوز فرصت رفتن را نیافته باشید. خوب برای رسیدن به آنجا باید به خیابان بوستان سوم برسید. خواهید دید که بسیاری سواری ها آنجا ایستاده اند و سرنشینان و دیگر افراد از تماشای شهر لذت میبرند. جایی برای نشستن هم هست. محله ولنجک تهران اتفاقاً میتواند جای خوبی هم برای کسانی باشد که فقط راهی بام ها میشوند تا از سکوت و هوای تازه آن بهره ببرند. خوب اینجا کاملاً برای شماست. یکی از بام های تهران که اتفاقاً در کوچه پس کوچه ها هم واقع شده و یک نقطه دنج و بی سرو صداست.
ساخت
و ساز های بسیاری در منطقه بوکان تهران، انجام شده و مدت هاست که دستخوش
تغییرات است. برج ها و آپارتمان های بلند قامت منطقه بوکان شاید کمی
محبوبینت این بام را کاسته باشد. اما هنوز هم زیبایی های مخصوص به خودش را
دارد. راستش آرامش عجیبی آنجا حاکم است و جزء لاینفک این بام شده است. تمام
چراغ های زیبای شهر به اندازه یک نقطه خواهند شد اگر به آن جا سر بزنید.
در این صورت خودتان خواهید دید که زیبا بودن این بام، حرفی کاملاً بی غلو
است.
حتماً نام بام محک هم برایتان آشناست و هم قبلاً بار ها به آنجا سر زدهاید. جایی پر تردد برای تهرانی ها. شلوغ و پر رفت و آمد. در انتهای بلوار اوشان قرار دارد و باید بیمارستان محک را رد کنید تا به آنجا برسید. غروب آفتابش دیدنی است و شب های سرد زمستانی اش بی نظیر. بهتر است اگر بام توچال مد نظرتان نبود و به بام های دیگر هم دور بودید و دسترسی نداشتید حتماً سری به بام محک بزنید. ایستگاه ها و صندلی هایی برای نشستن و نظاره کردن شهر در این مکان قرار داده شده و امکانات خوبی هم برای ماندن یکی دو ساعت را داراست.
نمیدانم
تا به حال برایتان پیش آمده به منطقه جماران نیاوران رفته باشید یا نه. در
این منطقه ارتفاعاتی وجود دارند که آنجا را به یکی از بام های جذاب و
نسبتاً خلوت شهر تبدیل کرده است. اگر بام نیاوران را به عنوان یکی از مقاصد
بام های تهران خود قرار دادید خواهید دید که کمی با گذشته فرق کرده است.
آن دنج بودن خود را از دست داده و خیلی ها دیگر برای ایستادن بر اوج تهران
سراغ آن میآیند. با این حال شاید بتوانید در این شب ها زمانی خلوت و آرام
را در این بام پیدا کنید. مثلاً بعد از ساعت ۱۲ شب حتماً برایتان عالی
خواهد بود. فقط لباس گرم همراه خود ببرید.
چه چیز جالبی، آرژانتین هم بام دارد. یکی دیگر از بام های تهران که هنوز زیبا و دنج است. در خیابان الوند قرار گرفته و وقتی به آن میرسید گویا در قلب شهر قرار گرفته اید. کمتر کسی را میتوانید پیدا کنید که آنجا را بلد باشد. تقریباً گمنام است اما منظره بی نظیری از شهر تهران را در برابر دیدگانتان قرار خواهد داد و خاطره خوشی را در ذهنتان.
در
اتوبان یادگار امام و بلوار شهید ذبیحی هم میتوانید بر یکی دیگر از بام
های تهران بایستید. بام بوعلی خلوت و کمتر شناخته شده در شهر تهران. این
بام هم چندی است که تغییرات زیادی کرده و اخیراً دستخوش ساخت و ساز های
بسیاری شده است. اما اگر تصمیم دارید به آنجا بروید باید بگویم هنوز هم
میتوانید بخشی از زیبایی های تهران را آنجا ببینید. ساعاتی آرام و خلوت با
آرامشی دلپذیر که حال دلتان را خوب خواهد کرد.
در منطقه توانیر یکی دیگر از بام های تهران قرار گرفته که منظره ای جدید تر از این شهر را برایتان به نمایش میگذارد. بام تونل رسالت که باز هم حسی از وجود شما در قلب شهر را برایتان تداعی میکند. بسیار منحصر به فرد است و برای آنکه به آن برسید میتوانید به پارک نظامی گنجوی بروید. اگر به این بام سر بزنید خواهید دید که نسبت به سایر بام ها مناظری از شلوغی های شهر را برایتان به نمایش خواهد گذاشت. شاید دیدن یک زندگی ماشینی برایتان در شب بسیار جذاب باشد. تقریباً به همین علت هم هست که این بام یکی از شلوغ ترین در بین دیگر بام های تهران است
مجله گردشگری دلتا امروز کوله بارش را برای رفتن به یکی از گرمترین نقاط زمین بسته است. آنقدر گرم که میگویند گاهی دمای هوا به ۷۰ درجه هم میرسد. شبهای سردی دارد و روزش در این فصل مناسب گردشگری و بیابان نوردی است. شما هم با ما همراه شوید تا به یکی از کویر هایی برویم که در نیمه جنوبی کشور واقع شده؛ جایی که شهرتی جهانی دارد و گردشگران خارجی اش برای سر زدن به آن از دور ترین نقاط زمین هم به آنجا میآیند. در استان کرمان است و یگی از شگفتی های عالی طبیعت را در خود جای داده. کویر شهداد که “کلوت” های منحصر به فردش ممکن است آنقدر سرگرم عکاسیتان کند، که متوجه گذشت زمان نشوید.
کلوت ها برجستگی هایی هستند که بین شیارهای U شکل ایجاد میشوند. رأس آنها صاف است و کمی شیب دارد. معمولاً به شکل تپههای فرسایشی دیده میشوند. کلوت از دو واژه «کل» به معنای «آبادی» و «لوت» که دشت لوت، است به وجود آمده است.
کلوت های شهداد در ۱۱ هزار کیلومتر مربع و در حدود ۲۰ هزار سال قبل در اثر فرسایش آبی و بادى، ایجاد شدهاند. در دشت لوت که نامش در فهرست میراث جهانی ثبت شده است. پدیده ای بی نظیر در دنیا به شمار میروند و هنوز خواص پیدایش آن ها مشخص نیست. برخی میگویند این منطقه یک شهر افسانه ای است. جهانگردان اروپایی هم برای دیدن آن به ایران آمدهاند. یک کمپ کویری هم در حوالی این کلوت ها برای گردشگران به وجود آمده است.
جالب است به شما بگویم در نزدیکی کلوت های شهداد، آثاری از تمدنی ۶ هزار ساله مانند سفال، مجسمه و زیوآلات و قدیمی ترین درفش جهان با نام «درفش شهداد» هم از این منطقه به دست آمده است. در واقع بیابان دشت لوت شهداد سرشار از عجایب و شگفتی است. کلوت هایش در هیچ جای دنیا با چنین زیبایی پیدا نمی شود. با مجله دلتا همراه باشید.
اصلاً نمیشود شتر سواری در کویر را نادیده گرفت. از آن تجربه های به یاد ماندنی است. فکرش را بکنید گشت و گذار در حوالی پدیده های طبیعی چند هزار ساله چه قدر میتواند شگفت انگیز باشد.
اگر
اهل سافاری و یا آفرود باز حرفه ای هستید و یا نه فقط به آن علاقه دارید،
میتوانید در این کویر بهترین ها را تجربه کنید. در میان کلوت ها حسابی
ویراژ دهید و شن های نرم را به اطراف بپاشید. مهمترین نکته ای که باید در
جریان آن باشید اینکه اگر سواری مناسب آفرود ندارید.
هیچ ناراحت نباشید چرا که کمپ کویری شهداد این نوع سواری ها را همراه با
یک راهنما در مقابل پرداخت هزینه ای در اختیار شما قرار میدهد، تا شما هم
مثل بقیه کلی لذت سفر به کویر شهداد را ببرید.
یکی از وسایل نقلیه بیابان گرد موتور های چهار چرخ هستند. سواری گرفتن از این وسیله ها به خودی خود جذاب است، اما فکر کنید کویر نوردی با آن قطعاً تجربه ای متفاوت است که موتور چهارچرخ یا ATV به شما میدهد.
دیدنی های کویر شهداد بی نظیر است. وپیاده گردی در آن لذت بخش. مخصوصاً که فصل کویر نوردی هم
باشد و بتوانید کفش هایتان را بیرون بیاورید و دمی روی ماسه های نرم شهداد
قدم بزنید. ویا ساعت ها کویر پیمایی کنید و نور کمرنگ خورشید را روی گونه
هایتان حس کنید. باورتان نمیشود همین تابش خورشید بر کلوت ها و باز تاب یا
سایه های آن چه قدر میتواند سوژه مناسبی برای عکاسی شما باشد.
پدیده های آسمانی در شب های کویر بی نظیر است چه رسد به کلوت شهداد که منحصر به فرد ترین ها را در اختیار دارد. مکانی معروف برای دیدن طلوع و غروب خورشید و رقص ستارگان. از این جهت است که بسیار کمپینگ ها را شاهد خواهید بود که در جای جای این کویر زیبا برپا شده اند. پس لوازم کمپینگ خود را بردارید و اگر می دانید چطور در کویر کمپ بزنید حتماً شبی را در اینجا بگذرانید. خواهید دید که از مسافران وفادار این کویر خواهید شد.
باید
از کرمان وارد جاده، کرمان-بم بشوید. بعد از طی تقریبا ۳۵ کیلومتر به سیرچ
میرسید. از آنجا به جاده شهداد بروید. تا به دوراهی شهداد و گلباف برسید.
از آنجا به راحتی به کمپ کویری شهداد و کلوت هایش بروید.
*نکته: جاده
سیرچ بزرگراهی دو بانده است؛ اما پس از آن جاده، کوهستانی و یک بانده
میشود. هر چه جلوتر میروید هوا خنک تر میشود؛ اما با ورود به جاده
شهداد، هوا گرم و گرم تر خواهد شد.
*نکته: در
مسیر جاده کرمان به شهداد، از طولانی ترین تونل جاده ای ایران گذر خواهید
کرد. بین قسمت گرمسیری کرمان و ییلاقی سیرچ وجود دارد و باورتان نمیشود
بگوییم آب و هوای دو سمت این تونل با هم متفاوت است و به طور خاص در فصل
زمستان به خوبی متوجه آن خواهید شد.
در کتاب های جغرافی صدر اسلام به وجود شهری ویران در پای کلوت اشاره شده است. شهری نفرین شده که اشیای برنزی و سفالی فراوانی هم از بقایای آن پیدا شده است. از آنجا که شرایط اقلیمی منطقه برای تجمع انسانی غیر ممکن است، پس این احتمال قوی تر میشود که شهری باستانی آنجا بوده باشد. منطقه ای مسکونی که گویا چندین کیلومتر طول و عرض داشته است. زمان آن هم مربوط به هزاره دوم و سوم پیش از میلاد تخمین زده شده است.
جغرافی دانان حتی نشانه هایی آورده اند که احتمال از بین رفتن این تشکل های انسانی را به دلیل حادثه ای ناگهانی ثابت میکند. مثل آثار حرکت سیل آسای آب که روی بدنه کلوت ها مشخص است که گویا بر اثر آن هم هست که شهر در میان کلوت ها دفن شده و دیگر اثری از آن دیده نمیشود. تمدن های بزرگی که در گذشته به دلایل مختلف از بین رفته و افسانه شهر لوت را بر سر زبان ها انداخته است.
صدها سال میشود، شب یلدا در ایران و سایر کشور هایی که رسم آن را میدانند جشن گرفته میشود. همان که شب چله هم هست؛ که طولانی ترین شب سال و آخرین شب پاییز است. که تاریک ترین شب سال است و همه تا سپیده دم بیدار میمانند تا زایش الهه خورشید را ببینند؛ و در نهایت همان که اندوه غیبت خورشید و تاریکیاش را با روشن کردن آتش کم میکنند.
میخواهیم در مجله گردشگری مجله مان ببینیم اصلاً چرا این شب را جشن میگرفتند و میگیریم. چرا اجداد ما این شب را تا صبح به جشن و پایکوبی گرد آتش میگذراندند تا اهریمن و تباهی نیاید؟ جلوه هایی از سنت های ایران باستان را در شب نشینی اعضای خانواده و اقوام به نمایش میگذاشتند و فال میگرفتند و شاهنامه میخواندند و خوراکی های متنوع میخوردند. با مجله دلتا بمانید.
یکی از کهن ترین جشن های ایرانیان، مراسم «شب یَلدا» یا « شب چله » است. مصادف با انقلاب زمستانی است. یلدا به زمانی بین غروب آفتاب از ۳۰ آذرماه، تا طلوع آفتاب در اول ماه دی گفته میشود. «چلّه» مخفف «چهله» و نشانه یک دوره زمانی معین است. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه (خرم روز) تا دهم بهمن که جشن «سده» است به طول میانجامد و آن را چله بزرگ مینامند، سرمای زیادی هم دارد تا چله کوچک فرا برسد که از دهم از بهمن تا پایان آن است و سرما کم کم کاسته میشود.
روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) میخواندند. تعطیل عمومی بود. در این روز پادشاه لباس ساده میپوشید تا با مردمش یکسان باشد. کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت. جنگ کردن و خونریزی ممنوع بود؛ نمیخواستند مرتکب بدی شوند که آیین مهر، ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ میشمرد.
افسانه ها میگویند آن روزها ننه سرمایی بود که در آسمان ها زندگی میکرد. گیس هایش مثل برف سپید بود. زمستان را همراه دو پسرش میآورد. چرا که او آنقدر پیر بود که نمیتوانست خودش به تنهایی برف های آن سال را جابجا کند. پسر بزرگش چله بزرگ است که چهل روز بر زمین حکم رانی میکند و پسر کوچکش چله کوچیک، که او قدری مهربان تر است و زود تر هم بساطش را جمع میکند تا برود.
یلدا به معنای «زایش» و «تولد» است. تاریکی هم نماینده اهریمن بود و چون در طولانی ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر طول میکشید، برایشان نحس بود، پس آتش میافروختند تا تاریکی بگریزد. برای پذیرایی میوه های فصل میوه های خشک را استفاده میکردند. شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو میگذراندن تا خوابشان نرود. تا زایش خورشید فرابرسد و نور بر تاریکی پیروز شود. از آنجا که آن ماه، ماه تولد خورشید بود آن را دی به معنی دادار و آفریننده نامیدند. درواقع نامی برای بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی.
اول
از همه سفره ای برای پذیرایی از الهه خورشید باید پهن میشد. این سفره
«میَزد» (Myazd) نام داشت و میوه های تر و خشک و آجیل که به اصطلاح
زرتشتیان، «لُرک» (Lork) نام داشت را در آن قرار میداند. سفره شب چله
جنبه دینی داشته و مقدس بود و برکتش را از روشنایی ایزد مهر میطلبیدند.
کنار این سفره به شکرگزاری نعمت های آن سال میپرداختند و نعمت و فراوانی
سال نو را با محتویات نمادین سفره یلدا آرزو میکردند.
هندوانه گل مجلس و مهمترین میوه سفره یلداست. یادآور گرمای تابستان و حرارت خورشید است. برخی قدیمی تر ها هم بر این باور بودند که اگر مقداری هندوانه در شب یلدا بخورید، در سراسر زمستان، نه تنها سرما نخواهید خورد بلکه هیچ بیماری بر شما غلبه نخواهد کرد.
انار در سفره شب یلدا، نشانه تولد و زایش است. دانه های انار معنی ازدیاد نسل و باروری میدهد و خوردن آن در شب یلدا بسیار خوش یمن بوده است.
آجیل
شب چله هم مانند آجیل چهارشنبه سوری خوراکی های مخصوص به خود را دارد. مثل
پسته، بادام، فندق و گردو که در بعضی مناطق از میوههای خشک نیز برای این
آجیل استفاده میکنند. در آن زمان بیشتر به دلیل آنکه همه سرگرم شکستن آجیل
و خوردن آن شوند و خوابشان نرود حتماً در سفره یلدا قرار داده میشد.
معمولاً
غذاهایی مثل انار پلو، سبزی پلو با ماهی و زرشک پلو و … در این شب پخته
میشود. چند روز مانده به شب یلدا معمولاً در همه شهر های ایران همه در
تدارک برگزاری این جشن هستند و سور و سات آن را مهیا میکنند. خیابان ها
شلوغ تر از قبل میشود و مردم زیادی را در میوه فروشی ها و آجیل فروشی ها
خواهید دید.
در
بعضی از شهرها هم آداب و رسومی خاصی برای گذراندن شب یلدا وجود دارد، در
برخی کشور های همسایه مان مانند افغانستان، پاکستان و تاجیکستان که در
مطلبی دیگر به آن ها خواهیم پرداخت.
شاهنامه
خوانی و گرفتن فال حافظ یکی از رسم های شب یلداست. هرچند امروزه گرفتن هر
نوع فالی در این شب مرسوم شده است اما اصل قضیه گرفتن فال حافظ بوده است.
البته باید توجه داشت که اگر میگوییم برپایی جشن شب یلدا یک سنت دیرینه و
چند هزار ساله است، پس این رسم به تازگی و چند سده است که به یلدا اضافه
شده است. به این ترتیب که بزرگ خاندان به شکلی اتفاقی کتاب حضرت حافظ را
میگشاید و متن شعری که میآید برای خانواده میخواند.
شاهنامه
خوانی هم از آنجا آمد که شعر های حماسی خوانده شود و نیروی شر از اینهمه
رشادت پهلوانان ایرانی بترسند تا نیروی روشنی زودتر چهره بنماید. سنت قصه
گویی پدرها و مادربزرگ ها هم برای بیدار نگه داشتن افراد در شب چله تا
سپیده دم بود و هرچه طولانی تر هم بهتر.
اینهمه میگوییم چالوس و جاده چالوس و چه و چه و چه، خوب آیا از دیدنی های جاده هراز با خبریم؟ روستاهای آن را میشناسیم؟ یا اصلاً جاده هراز یا چالوس فقط وسیله هستند تا دست ما را در دست مازندران بگذارند؟ امروز بخش گردشگری مجله دلتا به جاده هراز سر زده و گُله به گله زیبایی هایش را برایتان خواهد شمرد. با مجله گردشگری همراه باشید.
بعد از جاده چالوس، مهمترین جاده تهران-مازندران هراز است. در سال ۱۳۴۲ بعد از تلاشی ۲۳ ساله به بهره برداری رسید. به جاده ۷۷ معروف است و از دره رود هراز میگذرد. بین شهرهای بومهن و رودهن از جاده فیروزکوه منشعب میشود. از بالای دره مشاء، آبعلی، گردنه امامزاده هاشم، پلور، آب اسک، رینه و لاریجان میگذرد و در نهایت به شهر آمل متصل میشود. کوتاه ترین مسیر بین تهران و آمل است. روستای فیلبند هم اتفاقاً در همین مسیر قرار گرفته است. بر طبق آمار در ایام نوروز نزدیک به ۴ میلیون مسافر از این جاده وارد استان مازندران میشوند.
تنها مشکل جاده هراز تصادف ها و ریزش بهمن در آن است و به خصوص از بومهن تا امامزاده هاشم خطر ریزش بهمن کمی بیشتر هم هست. اما خوشبختانه با کمی احتیاط همه چیز حل میشود.
با این مطلب همراه شوید، کمی حوصله کنید و در سفر بعدیتان در این جاده چند ساعتی را هم به دیدنی هایش سر بزنید.
جنگل
بکری در کیلومتر ۲۰ جاده هراز وجود دارد به نام الیمستان. الیما گیاهی
است که در برخی خورش ها از آن استفاده میشود و فقط اردیبهشت میروید. مسیر
رسیدن به آن پر است از دشت های پر گل و خود جنگل هم مه گرفته و بسیار
دیدنی است. جنگل نوردی و کمپ زنی، پیاده گردی و عکاسی مهمترین تفریحات آن
است و بهترین عکس های یادگاری را میتوانید برای خود بیاورید.
برای اطلاعات بیشتر و نحوه دسترسی به مطلب “جنگل الیمستان و جادوگر بهار” در همین مجله مراجعه کنید.
یکی
از دیدنی های جاده هراز مخصوصاً در فصل زمستان، پلور است. از روستاهای آمل
مازندران. در ۸۰ کیلومتری تهران واقع شده و آب معدنی هایش هم کاملاً
معروف است. هم خودش دیدنیست و هم تمام طبیعت اطرافش. جایی مثل دره زمان که
قبلاً هم مطلب آن را برایتان نوشتیم. گفتیم تنگه ای است که رودخانه
باصفایی از بین آن میگذرد و رقیب سر سخت تنگه واشی است. مسیر دسترسی دره
زمان را هم همانجا خواهید دید.
در ۶۵ کیلومتری آمل یکی دیگر از دیدنی های جاده هراز را خواهید دید. آبشار شاهاندشت است و ارتفاعی حدود ۵۰ متر دارد. مشرف به روستای ییلاقی به همین نام هم هست. در کنار قلعه باشکوه ملک بهمن در دهکده شاهاندشت در منطقه امیری لاریجان قرار دارد.
مسیر دسترسی: در ۸۶ کیلومتری تهران از جاده هراز پلی فلزی روی رودخانه هراز ساخته شده. در نزدیکی منطقه گزنک و روستای شنگلده در منطقه لاریجان است. به عنوان گذرگاه منطقه امیری از آن استفاده میشود. از روی پل که وارد مسیر آسفالته سمت راست شوید. این مسیر در کنار رود خانه هراز و برخلاف جهت آب پس از ۲ کیلومتر شما را به روستای شاهاندشت میرساند. سواری تان را پارک کنید و پیاده ادامه دهید تا یک تابلوی کوچک راهنمایی تان کند. به نظرم بعد از گذشتن از یک قبرستان اگر مسیر جنوبی را بروید برایتان بهتر باشد.
در
بخش رودهن از توابع شهرستان دماوند شهر آبعلی، یکی از قدیمی ترین مناطق
استان تهران قرار دارد و بیشتر از یک دهه است که به شهر تبدیل شده. در
امتداد جاده هراز است و مناطق مبارک آباد و پیست اسکی آبعلی را شامل
میشود. آب و هوای سرد زمستانی اش بی نظیر است و خنکای تابستانش فرح بخش.
یادم
هست که وقتی کوچکتر بودم در زمستان ها پدرم برای سوارکاری هم مرا به آنجا
میبرد. پیست عالی دارد و محل رفت آمد ورزشکاران زیادی است. اولین پیست
اسکی ایران است و بیش از هفتاد سال قدمت دارد. تیوپ سواری اش هم حرف ندارد.
سال هاست که در فصل زمستان مکانی برای گردهمایی ورزشکاران و ورزش دوستان
میشود و مورد استقبال بی نظیر آن ها قرار میگیرد. رستوران ها و کبابی های
نامی و معروفی هم دارد و دوغ آبعلی اش هم که زبانزد است.
سد
لار که روی رودخانه هراز قرار دارد، در ۱۰۰ کیلومتری آمل و در بخش لاریجان
است. در کنارش دشت زیبایی وجود دارد که به همین نام هم معروف شده. این دشت
در منطقه ای حفاظت شده قرار دارد و از تنوع گیاهی جانوری زیادی هم
برخوردار است. بسیاری گردشگران و مسافران این دشت را میشناسند و برای کمپ
زنی در منطقه آنجا را انتخاب میکنند.
*نکته: قبل از ۱۵ خرداد به دلیل فصل زاد و ولد حیوانات امکان عبور با خودرو از محیط بانی وجود ندارد.
مسیر دسترسی: جاده آبعلی (تهران به سمت آمل) و داخل شهر پلور. این مسیر از سه راهی پلور تا پست ورودی پاسگاه محیط بانی دلیچای که همان ورودی شرقی پارک ملی لار است ادامه دارد.
وقتی از آمل وارد جاده هراز بشوید و از روستاهای بایجان، امیری و شنگلده، بگذرید به شهر گزنک خواهید رسید. بلافاصله بعد از خروج از شهر، مسیر فرعی آسفالته سمت راستتان را به مقصد گزانه، امیرآیاد و آبگرم لاریجان ادامه دهید. این منطقه در ۷۰ کیلومتری آمل قرار گرفته. منطقهای خوش آب و هوا و سرسبز است که آب های معدنی شفابخشی هم دارد. سرشار از املاح معدنی که بیماری های مفصلی، پوستی و … را بهبود میبخشد.
جاده هراز را وقتی بخواهی به راننده ای پیشنهاد بدهی، میگویی همان جاده که امامزاده دارد؛ و مسافر شما به سرعت متوجه جاده هراز میشود. بر بلندی قرار گرفته و همه میشناسندش. وجود امامزاده هاشم هم به عنوان مقصد گردشگری جذاب است. هم زیارت کردن آنجا کلی حال دلمان را خوب می کند. فرصتی برای مسافران هم هستند که دقایقی برای خستگی در کردن و چایی خورد در آن توقف کنند. گاهی اوقات برخی از مسافران را دیده اید که برای یکی شدن و ادامه مسیر با یکدیگر اینجا قرار میگذارند. زنجیر چرخ هایشان را همین جا می بندند. خود را به این امام زاده می سپارند و راهشان را ادامه میدهند.
در
منطقه پلور و مراتع شمالی اش دشت گل زرد قرار دارد و به روستای منظریه
میرسد. یکی از بی نظیرترین دیدنی های جاده هراز داخل غار این دشت، چندین
حوضچه آب سرد هست که عمق بعضی هایشان به ۴ متر هم میرسد. جالب است بدانید
این دشت در بهار با دامنی از گل های زرد پوشیده میشود. در فاصله ۶۵
کیلومتری تهران و قبل از خروجی سد لار قرار گرفته. جادهای خاکی سمت چپتان
قرار دارد. پس از ۴ کیلومتر به یک کلبه کوهستانی میرسد که از کنار آن تا
دهانه غار نیمساعت با پای پیاده، زمان است.
*نکته: بهتر است این مسیر را با آفرود و خودرو های شاسی بلند طی کنید.