شهر زواره از توابع شهرستان اردستان است. در شمال استان اصفهان و در جنوب کویر نمک قرار گرفته. برخی تاریخدانان میگویند زادگاه کاوه آهنگر است. قدمتی کهن و باستانی دارد و نامش را از زواره برادر رستم گرفتهاند. از قرن چهارم با عنوان مدینه السادات نامیده شد و در طی قرون گذشته تاریخدانان بسیاری در آثار خود به نام زواره و شخصیتهای برجسته آن پرداختهاند. ساختار گلی زواره و معماری ایرانی اصیل آن همیشه اینجا را به یک مقصد عالی برای توریستهای خارجی تبدیل کرده است. اما آنچه جالب توجه است اینکه این روزها و در فصل سفر به کویر، کویر دق سرخ زواره بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
کویر دق سرخ وسعتی به طول تقریبی ۵۰ کیلومتر و عرض ۲۰ کیلومتر را در شمال شرقی شهر زواره از آن خود کرده است. با کوههایی کم ارتفاع در کنار جنگلهای تاغ که از کویر مرکزی ایران جدا شده است. یکی از جاذبههای این کویر هم تپه شنی بزرگی است که تقریباً در مرکز این کویر قرار دارد و آشیانه عقابهای منطقه است. جایی که در میان بیشتر کویرنوردان به آشیانه عقاب معروف شده است. جالب است به شما بگویم در این کویر معادن نمک، طلا و سرب وجود دارد و احتمالاً نفت نیز در آن پیدا میشود.
یک لایه نمک با ضخامت متغیر سطح کویر را پوشانده است. شبها روشنایی مهتاب بر این دشت نمک میتابد و بلورهای نمک نور را بازتاب میدهند. این عارضه سطح کویر را به شکل چشمنوازی درخشان میکند و مانند آینهای خرد شده در هر گوشه کویر پراکنده است. از این روست که کویر دق سرخ مأوای کمپ زنان و علاقمندان به کمپینگ در کویر است.
علاوه بر این زمینها، چندضلعیهای نمکی حاشیه کویر شکل دیگری است که چشماندازی دیدنی دارد و گاهی ارتفاع آنها تا ۱۵ سانتیمتر هم میرسد. در محدوده میانی کویر به دلیل نمک فوقالعاده زیادی که دارد، حتی گیاهان نمکدوست نیز به چشم نمیخورند.
کویرها خود به خود آنچنان پدیدههای شگفت انگیزی هستند که به تنهایی یکی از قطبهای گردشگری به حساب میآیند. تورهای گردشگری کویر دق سرخ آسمان تاریک آنجا و رصد ستارگانش، سکوت و آرامش بینظیرش، حیات وحش بکرش و پدیدههای جذاب زمین شناسی آن را به عنوان جاذبههای تماشایی آنجا مثال میزنند. همانجا که تا چشم کار میکند کویر است. تا دلت بخواهد و بزرگی و عظمت پروردگار تنها چیزی است که با دیدن آن از خاطر هر بینندهای عبور میکند.
جنگلهای تاغ زواره یکی دیگر از جاذبههای گردشگری هستند. عامل مهم تثبیت شنهای روان منطقه که زمینشناسان معتقدند اگر این جنگلها نبود، سالها پیش زواره و روستاهایش در میان انبوه ماسههای کویر مدفون شده بودند. مکان مناسبی برای عکاسان حیات وحش است و شغال، روباه، پایکا، چکاوک کاکلی، جغد و باز در آنجا زندگی میکنند.
تپههای ماسهای مهمترین اشکال این منطقه را تشکیل میدهند و به صورت آشکاری جهت حرکت باد را نشان میدهد و چند ضلعیهای نمکی کاسهای و گنبدی شکل آن از دیگر شگفتیهای این منطقه است که ارتفاع آن گاهی تا ۱۵ سانتیمتر میرسد. در جایی هم سطح کویر شبیه زمین شخم زده و یا به اصطلاح گل کلمی است و آن زمانی است که کویر تا حدودی رطوبت خود را از دست میدهد.
این
شهر از نزدیکی بادرود تا انتهای زواره در امتداد دریای سیلک ادامه داشته و
آثار فراوانی از بقایای این شهر شناسایی شده است، سفالهای رنگین شده و
خرده شیشههای بلورین و نادر تا خشتهای ۴۰ در۲۰ و ۲۰ در ۲۰ و خرابهها و
قناتها هر یک گویای وجود شهری با قدمت ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ سال است که روزگاری در
دل این کویر وجود داشته است.
زمانی
که به دق سرخ سفر میکنید باید سواریها را در یکی از روستاهای مهاباد،
موغار، حسن آباد، جعفرآباد، امیران، علی آباد و کچورستاق گذاشته و به کویر
بروید. بیشترین آثار و بقایای این شهر را در حوالی همین روستاها خواهید
یافت.
در قسمتهای مرکزی کویر تپههای ماسهای جزیره مانندی به چشم میخورند که به تل شیطان شهرت دارد. فرم کلی تل شیطان به شکلی است که جهت حرکت مسیر باد را به خوبی نمایش میدهند و عکسهای فوقالعادهای را میتوانید هنگامی که نور مهتاب روی آنها افتاده و سایهشان بر زمین نقش بسته است، از آنها ثبت کنید.
ابتدا به اردستان بروید و سپس به زواره برسید، میتوانید به روستای علی آباد یا روستای جهان آباد برسید. روستای جهان آباد روستای بسیار کوچکی است و بسیاری از ساکنانش آنجا را ترک نمودهاند. از روستا به سمت شمال شرقی حرکت کنید و راه را درون جادهای خاکی ادامه دهید. مسیر بیابانی است و هیچ شباهتی به کویر ندارد اما پس از یک ساعت و نیم با سواریها به حاشیه نمکزار میرسید.
بنای هفت شهر لیلاج یا لیلاز که مرکز آن شهر لاسون بوده، در اثر زلزله و یا هجوم ریگ روان و یا بوسیله افراسیاب ترک به کلی از بین رفته و فقط آثاری از آن باقی است بهطوری که در محل شایع است از بناهای لیلاز پدر کیخسرو کیانی (تخت وتاج کیخسرو به پسر عمویش اروند شاه منتقل شده) بوده که شهر مرکزی بنام پسرش لاسون نامیده شده است.
حدود این شهرها از موغار شروع و تا نزدیکی یزد امتداد داشته و با این ترتیب قطعی است که زواره هم جزء این هفت شهر بوده است .در موقع حفاری و یا بارندگی خرده طلا و چیزهای دیگری در خرابههای این هفت شهر بدست میآید.
برای آشنایی بیشتر با جاذبههای گردشگری به مجله گردشگری مجله دلتا مراجعه کنید.
نمیدانم ترکیب عجیب کویر، نخل و دریا را دیدهاید؟ وقتی که دریا از دور نمایان میشود، صحنه بسیار زیبایی برای گردشگران خواهد بود که دهها، حتی بیشتر تصویر را برای عکاسی مقابل چشمانتان قرار میدهد. درست شبیه عکسهای رویایی که قبلاً از این منطقه دیده بودید، نخلهای بلند قد که شاخصه کویر است و ساحل زیبا و آن دریای شگفتانگیز که همه به یکدیگر دوخته شدهاند. امروز به ساحل درک میرویم. فقط اینجاست که میتوانید این همه زیبایی را کنار هم ببینید. درست خواندید. ساحلِ دَرَک چابهار، در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان و در روستایی به همین نام قرار گرفته است. با ما همراه باشید.
برای آن که به این ساحل زیبا برسید باید به ۱۷۰ کیلومتری شهر چابهار و در امتداد مسیر سواحل مکران و در فاصله ۱۰ کیلومتری از روستای زرآباد بروید. روستای درک همانجاست. جایی که کویر و دریا به یکدیگر دوخته شدهاند. یک زمین پوشیده از نخل که به کازابلانکای ایران معروف است. میتوان گفت دیدن ساحل درک برای همه گردشگران از واجبات است.
مردهای درک بلوچ هستند. پیراهنهای سفید بلند بر تن دارند. لباس زنانشان رنگارنگ است. پر از سوزن دوزیهای دیدنی است و پر نقش و نگار. درک ۱۰۴خانواده دارد. همگی مهماننواز و خونگرم هستند. گردشگری بخشی از درآمد روستاییها به شمار میرود. پس خوب است غذاهای محلیشان را سفارش دهید که زنان روستا آنها را میپزند. قیمت گرانی هم ندارند.
گفتیم در ساحل درک ، کویر و دریا به هم پیوند میخورند. فکرش را بکنید! سواحل مرجانی، ماسهای و صخرهای. همه با هم یک جا. یک ترکیب فوقالعاده. این ساحل نزدیک اقیانوس هند است. ممکن است با این تفاصیل فکر کنید درک در محدودهای خشک و بیابانی است. اما اشتباه نکنید. درک منابع آب شیرین دارد. زمین را دو متر بکنید هم به آب میرسید. همین موضوع باعث شده کشاورزی آنجا هم رونق بگیرد.
اتفاقاً جالب است به شما بگویم اینجا، بهشت طبیعتگردان است. این ساحل بکر خیلی اتفاقی به عنوان یک پدیده گردشگری کشف شد. یکی از کاربران توییتر این کار را کرده است. او از بومیان محدوده درک بود. عکسهای غروب و طلوع خورشید درک را منتشر کرد. بعد از آن گردشگران زیادی عاشق درک شدند.
ساحل درک بسیار تمیز است. هیچ نشانهای از زباله دیده نمیشود. درک به پاکترین ساحل ایران هم مشهور است. غروب این ساحل بسیار زیباست، درختان نخل در پسزمینه نارنجی آسمان و انعکاسی که خورشید در آب انداخته است بسیار لذت بخش است. ستارگان بیشمار هم که دست کمی از آسمان کویر ندارند، کنار ترکیب ماه و نخل و دریا به شکل دیوانه کنندهای میدرخشند.
باید به استان سیستان و بلوچستان بروید و به چابهار برسید. خط ساحل را در کنار دریای عمان پیش بگیرید و به سمت شهر کنارک برانید. دهستان زرآباد شرقی را پیدا کنید. بهشت گمشده ایران همانجاست. روستای درک. بار و بندیلتان را ببندید. به سیستان و بلوچستان سفر کنید. شگفتانگیزترین چشمانداز دنیا منتظر شماست. ساحل درک ۱۷۰ کیلومتر با چابهار فاصله دارد. از روستای درک نیز ۱۰ کیلومتر دورتر است.
ساحل درک تازه کشف شده است. هنوز امکانات گردشگری زیادی آنجا نیست. میتوانید روی سکوهای ساحل چادر بزنید. همچنین میتوانید به خود روستای درک بروید. در خانههای روستایی با هزینهای معقول اقامت کنید. به نفع روستاییان هم هست. فروشگاه و پمپ بنزین دور است. حواستان به نیازهای فوری خودتان باشد.
چابهار و آن حوالی، از خنکترین بنادر دنیا است. بنابراین خیلی از تورهای گردشگری برنامه سفر خود را به روستای درک از اوایل زمستان تا اواخر بهار میچینند. برای این که از همه جذابیتهای این روستا و ساحل زیبای آن بهره ببرید میتوانید در تور روستای درک و یا تور چابهار نامنویسی کرده و با کلی خاطره خوب بازگردید. درک از نیمه زمستان تا نیمههای بهار عالی است. اوایل پاییز تا نیمههای آن هم زمان خوبی است. هوا و چشماندازهای منحصربهفردی خواهید دید.
سیستان و بلوچستان و ساحل درک دیدنی و لذتبخش است. پس خوب است سعی کنیم به طبیعتش آسیب نزنیم. زیباییهای زمین برای همه نسلهاست. در ساحل درک غریق نجات وجود ندارد. امکانات پزشکی و کمکهای اولیه دور است. حتی اگر شناگر حرفهای هستید باز هم لطفاً به آب نزنید. خودتان را به دردسر نیندازید. به ریسکش نمیارزد. به علاوه خبر خوب این که کلنگ احداث کمپ گردشگری در روستای درک به زمین خورده است. با احداث یک کمپ، رفاه عمومی گردشگران منطقه بالاتر میرود و امکان اقامت و شبمانی راحتتر هم مهیا میشود.
برای خواندن مطالب بیشتر گردشگری به مجله دلتا مراجعه کنید و مجله گردشگری آن را حسابی بگردید.
موزه تماشاگه زمان یکی از آن موزههاییاست که به یک موضوع خاص از همه زندگی دوار میپردازد. آن هم زمان است. نام نخستین موزه ساعت ایران را به خود اختصاص داده و ساختمانی بسیار زیبا دارد. تزئینات آن دیدنی و رستوران موزه زمان هم بسیار مشهور است. میتوانید در میان درختان و صدای پرندگان بنشینید و یک کافی یا چای گرم در یک هوای زمستانه نوش جان کنید. البته صبحانههای موزه زمان بیشتر باعث شهرتش شده است. فکر میکنم همه اینها گزینه خوبی است تا مجله گردشگریمان را امروز همراهی کنید که به این موزه زیبا سری بزنیم. با مجله دلتا بمانید.
تماشاگه زمان، موزهای در تهران بزرگ است که شما حتی تصورش را هم نمیتوانید بکنید که هزاران ساعت، هزاران ساعت را منتظر ماندهاند تا شما برای دیدار از آنها بروید و از خود بپرسید آیا واقعاً با چند تکه چوب زیر نور خورشید بود که بشر توانست زمان را تشخیص و روز و ماه و سال را از هم تمیز دهد؟
هنگامی که به باغِ تماشاگه زمان قدم میگذارید وارد بهشت کوچکی شدهاید که در دورهای، بخشی از باغ فردوس بوده است. با ساختمانی قاجاری و آبی رنگ که شما را به یاد خانههای عروسکی میاندازد. خانه حسین خداداد، تماشاگهِ زمان. مزین به گچبریهایی از گرههای چینی، آینهکاری و مقرنس کاری. جایی که اگر دوستدار هنر معماری باشید، قطعاً زمانی را به عکاسی دور تا دور این ساختمان اختصاص خواهید داد.
همچنین در جای جای باغ میتوانید انواع ساعتهایی را ببینید که برخی ۵۵۰۰ سال پیش اختراع شدهاند؛ مانند یک ساعت آفتابی که فقط از یک چوب شاخص روی سطحی صاف تشکیل شده است، ساعت آبی، ساعت آبی مکانیکی، ساعت روغنی، ساعت طنابی، ساعت شمعی، ساعت شنی و …
طبقه اول را ساعتهای قدیمیِ اروپایی از کشورهایی مثل سوئیس، فرانسه، انگلیس، آلمان؛ ساعتهایی مخصوص شیفت نگهبانی، ساعتهای مچی، ساعت کِشتی و… فرا گرفته. ساعتهایی مربوط به ناپلئون سوم و لویی شانزدهم. شما حتی ساعتی را خواهید دید از قرن ۱۹ میلادی با پیکرهای از هومر شاعر یونانی.
در همین طبقه با اتاقِ بینظیر اصفهانیها روبهرو خواهید شد که به شکلی چشمنواز و زیبا طراحی شده است. اتاقی متفاوت از کل بنا که حسین خداداد خواست اینگونه طراحی شود. مملو از تنگبرهای (گونهای از آذینهای گچی) استادانه با الهام از اتاق موسیقیِ کاخ عالی قاپوی اصفهان، طراحی تذهیب و تشعیر، مینیاتور، با سقفی از طرحهای خشتی که ۹۹ درصد از مس و ۱ درصد از طلاست. همراه تابلویی گچبری در قسمت محراب که نمادی از آفرینش آدم و حوا وَ هابیل و قابیل در باغ عدن است.
طبقه دوم مکانی برای نمایش آثار هوشنگ فروتن است که با استفاده از ساعت، کلاژ شده است و برخی از آنها در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ در شهرهایی از آمریکا به نمایش گذاشته شدهاند.
همچنین در همین طبقه شاهد ویترینی مدور هستیم از ابزار تعمیر ساعت مانند سمبه و سمبهدان، سوزن روغنزنی، چفت، چکش، فرچه، چاقو و آچار ساعتسازی، انبردست و دمباریک و …
قسمتی از همین طبقه در موزه تماشاگه زمان به ابزارهایی برای سنجش روز و ماه و سال اختصاص داده شده است. اسطرلاب و کرهِ سماوی یکی از آنهاست. همچنین شخصیتهای مختلفی از تقویم نویسی و ماکت کتیبه بیستون (قدیمی ترین سندِ تاریخدار ایرانی) و در نهایت ساعتهای افراد مشهور را همراه با نام و عکس ایشان خواهید یافت.
وارد محوطه موزه زمان که بشوید، درست سمت چپتان کافه رستورانی را خواهید دید که شاید بیشتر به صبحانههایش معروف است. چرا که در منطقه زعفرانیه کمتر جایی پیدا میکنید که صبحانه منو باز به کیفیت ریبار داشته باشد، شاید هم در کل تهران نیافتید.
هر چه بخواهید هست. در نظر داشته باشید که برای هر وعده هم دو ساعت تایم استفاده از بوفه دارید. فضای باز و دلانگیزی دارد. منوی آن کامل است و برای کسانی که به موزه زمان سر نمیزنند هم سرویس میدهد. فراموش نکنید اگر قصد دارید صبح جمعه آنجا باشید حتماً از قبل میزتان را رزرو کنید.
آدرس موزه زمان : تهران، خیابان ولیعصر، نبش چهار راه پرزین بغدادی، پلاک ۱۲
روزهای بازدید موزه زمان : تمامی روزهای هفته به جز ایام سوگواری.
ساعت کاری موزه زمان : صبحها ۹:۳۰ تا ۱۳ و عصرها ۱۴:۰۰ تا ۲۱:۳۰ (جمعهها ۱۰:۰۰ صبح تا ۱۶:۰۰ عصر)
قیمت ورودی موزه زمان : بازدیدکنندگان داخلی ۴٫۰۰۰ تومان و بازدیدکنندگان خارجی ۳۰٫۰۰۰ تومان
اغلب موزهها دیگر فقط جایی برای دیدن آثار عتیقه نیستند، بلکه میتوانید به عنوان تفریحگاه به این قبیل مکانها نگاه کرده و اوقات خوشی را در آنها سپری کنید. برای رسیدن به این مکان کافی است به خیابان ولیعصر، ابتدای خیابان سرلشگر فلاحی (زعفرانیه)، نبش چهارراه پرزین بغدادی، پلاک ۱۲ مراجعه و خاطرههای خوبی را برای خود رقم بزنید.
همدان تاریخ دور و طولانیای دارد و جاذبههای تاریخی و فرهنگی زیاد. اما علاوه بر جاذبههای تاریخی، طبیعت بینظیری هم دارد که اگر از علاقمندان به ایران بکر هستید، دشت میشان در استان همدان را حتما در لیست سفرهای خود داشته باشید. یکی از دشتهای رویایی و بهشتی ایران، در دامنههای کوه الوند که از جاذبههای گردشگری استان همدان حساب شده و مجله گردشگری امروز شما را به دیدن دشتی از زیباییها دعوت میکند. با مجله دلتا بمانید.
در انتهای یک جاده زیبا، دشتی سرسبز با نام دشت میشان قرار گرفته که در بهار و پاییز شکوه نقاشی خدای خالق را به نمایش میگذارد. تابستانش سبزِ سبز است و زمستانش سپیدِ سپید. اصلا جلوهای خاص دارد. این دشت یک زیبایی چهار فصل است. زیبایی زمستانه آن مدیون برف و یخ، و بهار و تابستانش با چمنزار و گلهای کوچک زرد پر شده است. منظره چشمنواز و دیدنی پاییزش را هم که دیگر برایتان نگویم. در مسیر صعود به قله زیبای الوند است و یکی از زیباترین جاهای دیدنی همدان.
دشت میشان ۱ هکتار مساحت دارد. گفتیم که در مسیر صعود به کوه الوند است و برای رسیدن به آن باید از جادهای بگذرید که در انتهای آن آبشار گنجنامه و کتیبه تاریخی هخامنشی قرار دارد، آبشار و کتیبهای که هر کدام زیباییهای خاص خودشان را دارند. مسیر کوهنوردی به الوند هم از همینجا شروع میشود تا به دشت میشان برسید. علاوه بر کوهنوردی و کوهپیمایی در این منطقه دیدن زندگی عشایر هم در دامنههای شمالی الوند باید برایتان جالب باشد.
این دشت یکی از جاذبههایی در همدان است که هر روزه طبیعتگردان و کوهپیمایان بیشماری به آنجا سر میزنند. جایی در طول دره زیبا و خرمِ عباس آباد که پر است از منظره باغها و درختان بلند که پاییزش بسیار شکوهمند است.
البته مسیر رسیدن به دشت میشان فقط کوهپیمایی نیست و برای رسیدن به آن دو راه وجود دارد و یکی از آنها کوهپیمایی است. دیگری استفاده از تله کابین است.
اگر از کوهنوردان هستید، هرچه به سمت قله الوند بالاتر بروید، منظره پشت سرتان زیباتر و چشمنوازتر میشود. در این مسیر دو پناهگاه کوهنوردی هم وجود دارد که مدتها پیش ساخته شدهاند و استراحت کردن در این ایستگاهها، خالی از لطف نیست. به علاوه میتوانید عکسهای بینظیری را هم برای خود ثبت کنید.
پناهگاه اول یک بالکن با نمای بسیار زیبای دره است که اگر در روزهای ابری روی آن بایستید، شاهد منظره خارقالعاده اقیانوس ابر خواهید بود.
اگر انتخابتان هم تلهکابین باشد، گنجنامه در ایستگاه دوم آن قرار گرفته و منظرهای فراموش نشدنی را از آن بالا خواهید دید. منظرهای شبیه به یک کارت پستال که شما برفراز آن در حال حرکت هستید.
خود دشت میشان همدان یک مقصد گردشگری است. عبور کردن از مسیری که برایتان گفتیم هم برای گردشگران و کوهنوردان جاذبه خاصی است. اما اگر دنبال یک مکان خاص به عنوان جاذبه گردشگری دشت میشان میگردید، مسیر کاروانروی هخامنشیان، که پادشاهان و همراهانشان از آن عبور میکردند، باید برایتان جالب باشد.
از سویی این مسیر شما را به کتیبه باستانی گنج نامه خواهد رساند. کتیبهای متعلق به عصر داریوش و خشایار شاه، دو پادشاه بزرگ هخامنشی است.
در نزدیکی آبشاری به ارتفاع ۱۲ متر قرار دارد قدمتی چندین هزار ساله دارد.
پیشنهاد مطالعه: میتوانید برای آشنایی بیشتر با گنجنامه مطلب “دهکده گنجنامه همدان” را مطالعه کنید.
از سویی گاهی آبشار گنجنامه هم مانند آبشار یخی هملون یخ میزند و اگر علاقمند به یخ نوردی باشید میتوانید به آن هم صعود کنید.
بارها شده که به جای دشت میشان همدان عبارت دهکدهکول میشان را شنیده باشید. کول روستایی از توابع بخش میانکوهِ شهرستان اردلاست. در استان چهارمحال و بختیاری واقع است، در ۷۰کیلومتری جنوب غربی مرکز استان (شهرکرد) واقع شده و با دشت میشان همدان هم نسبتی ندارد.
هرچند که برخی، اوایل بهار تا اواسط تابستان و اواسط مهرماه تا اواخر ابان را بهترین زمان برای سفر به دشت میشان میدانند اما بیشتر خانواده ها در بهار، عکاسان در پاییز و همه کوهنوردان معمولاً زمستان را برای سفر به دشت میشان انتخاب می کنند. از سویی این دشت در زمستان به قدری دیدنی است که، تماشای دشت سپیدپوش میشان در زمستان، یکی از فراموش نشدنی ترین تجربه سفر های آنهاست.
از تهران به سمت همدان را طی چهار ساعت رانندگی کنید. آنجا از میدان امام به سمت میدان قائم حرکت کنید و پس از رسیدن به میدان قایم سمت راست بروید. کمی بالاتر یک دوراهی است که یکی به سمت عباس آباد و دیگری به سمت گنج نامه میرود.
مسیر گنج نامه را که ادامه دهید به ابتدای مسیر کوهپیمایی خواهید رسید. حالا یا می توانید تا دشت را به کوهنوردی بپردازید و جایزه تان دشت خواهد بود؛ ویا با تله کابین به دشت میشان می روید و از تصاویر لذت می برید. عکس های زیادی را از عشایر بین راه هم می توانید برای آلبوم خاطراتتان به همراه بیاورید.
مشهد از آن شهرهایی است که به هر سویش نگاه کنی جاذبههای تاریخی و مذهبی دیدنی خواهی یافت. در شهر مشهد، کم نیست مکانهایی که بازدید از آن بر هر توریست و به طور خاص گردشگر ایرانی واجب است. یکی از این مکانها آرامگاه فردوسی در توس است. تاریخچه جالب و طولانی آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی سبب شده تا بازدید از این آرامگاه بدون شک از آن کارهایی باشد که باید در سفر به مشهد انجام دهیم. مجله گردشگری امروز میخواهد اندکی از زوایای این مقصد تاریخ گردی برایتان بگوید. پس با مجله دلتا همراه شوید.
در فاصله ۲۰ کیلومتری شهر مشهد و در شهر توس، در باغی زیبا، مشابه جایگاه ابدی کوروش، آرامگاه فردوسی ساخته شده است. بنایی با الهام از معماری دوره هخامنشی. ۹۰۰ متری است و از ستون، سنگ و کاشی با استفاده از عناصر تزیینی هخامنشی در ستونها و سر ستونها بنا شده است و بر روی ۴ ضلع این آرامگاه نیز اشعاری از این شاعر حکیم نگاشته شده.
بنای اولیه این آرامگاه در روزگار فرمانروایی غازان خان، پادشاه ایلخانی ساخته شد. ساختمانی در محل دفن فردوسی. اما ساخت و ساز به پایان نرسید و بنا تا حدود نیمه سده هشتم هجری قمری به همان صورت رها شد.
عبیدالله خان ازبک در جریان یورشها به خراسان به خاطر مخالفت با مذهب شیعه، دستور ویرانی آرامگاه فردوسی را صادر کرد. بارها این آرامگاه مورد مرمت و باز سازی قرار گرفت تا در نهایت با طرحی از کریم طاهرزاده بهزاد، با سقفی پلکانی و یک سنگ مرمر نفیس بر روی مقبره یک ایوان ۴۰ متری که بنا را احاطه میکرد و سقف آن مزین به کاشیهای معرق و مقرنس بود، بنا گشت. پس از ۱۸ ماه تلاش برای افتتاح در جشن هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ آماده شد.
هوشنگ سیحون بر پایه طرحی از کریم طاهرزاده این بنا را طراحی و بازسازی کرد. ساخت این آرامگاه در سال ۱۳۴۳ به دستور انجمن آثار ملی آغاز شد و در سال ۱۳۴۷ پایان یافت.
با الهام از معماری اشکانی داخل آرامگاه فردوسی را ساختند. ۲۰ ستون مرمری در پایین بنا و ۸ ستون در بخش فوقانی قرار رفته است. درواقع آنجا همه چیز را از آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد را در ذهنتداعی میکند.
در واقع این آرامگاه مجموعهایست به همراه کتابخانه و یک موزه به نام موزه توس یا فردوسی. ۴ بخش دارد که در آن ها آثاری از کاوش های باستان شناسی، وسایل رزمی و حماسی که در شاهنامه بسیار به آن ها اشاره شده است، اشیای باستانی متعلق به زمان فردوسی در قرن ۴ و ۵ هجری و برخی اشیاء اهدایی و آثار نقاشی به نمایش در آمده است.
کتابخانه فردوسی، در ابتدا بیشتر کاربری تشریفاتی داشت و اتاق ضلع شرقی آن به تالار پذیرایی آرامگاه اختصاص یافته بود. فرش نفیسی به مساحت ۳۷ متر مربع از کارخانه صابر مشهد هم آنجا پهن شده بود. در کنار اتاق کتابخانه ای با ۹۰۰۰ جلد کتاب قرار داشت که پس از بازسازی آرامگاه، به دلیل محدودیت فضای ساختمان، فضایی دو طبقه به آن افزوده شد.
در سال ۱۳۹۲ با اهدای حدود ۵۰۰۰ جلد کتاب به این کتابخانه، شرایط برای ایجاد کتابخانه ای با محوریت شخصیت حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه و منطقه تاریخی طوس همزمان با ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ در روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی افتتاح شد.
در محوطه آرامگاه فردوسی، مهدی اخوان ثالث، شاعر پرآوازه و موسیقی پژوه ایرانی، در بخش غربی مجموعه آرامگاهی فردوسی و در ضلع جنوبی موزه قرار دارد. تندیس نیم تنه وی در کنار آن نصب شده و هرسال در روز چهارم شهریور خانواده و دوست دارانش برای برگزاری مراسم به این مکان می آیند.
مجسمه مشهور فردوسی توسط ابوالحسن صدیقی، هنرمند ایرانی، در ایتالیا ساخته و به این آرامگاه آورده شده است.امروزه در قسمت تالار آرامگاه هم میتوانید تندیس هایی که توسط فریدون صدیقی، پسر ابولحسن صدیقی از داستان های شاهنامه ساخت شدندهاند را ببینید.
زمان بازدید: همه روزه نیمه اول از ساعت ۹:۰۰ تا ۱۷:۰۰ و نیمه دوم از ۸:۰۰ تا ۱۶:۳۰
کمتر پیش می آید که هزینه ورودی به آرامگاه فردوسی در فصول پر بازدید تغییر کند و معمولاً ثابت است.
هزینه ورودی: ۵۰۰۰ تا ۸۰۰۰ تومان برای اتباع ایرانی و ۵۰۰۰۰ تومان برای اتباع خارجی است.
آدرس: توس، انتهای بلوار بهارستان
سواری شخصی: از شهر مشهد به سمت قوچان بروید و در سه راهی فردوسی به سمت راست بپیچید تا چند کیلومتر جلوتر به بلوار بهارستان برسید. در انتهای بلوار آرامگاه حکیم فردوسی واقع شده است.
وسایل نقلیه عمومی: می توانید از وسایل نقلیه عمومی هم استفاده کنید. به پایانه فردوسی در مشهد بروید و سوار اتوبوس های خط ۲۰۲ شده و ظرف مدت ۴۵ دقیقه به آرامگاه برسید.