همچنین میزان رطوبت و بارش های پراکنده و متعدد پوشش گیاهی متفاوت و مختلفی را در این استان به وجود آورده است. پر بیراه نیست که بگوییم کرمان خودش به تنهایی یک فلات ایران به حساب میآید. هر بخش از آن جاذبه های گردشگری خاص خودش را دارد و دیدنی های منحصر به فردی که سر زدن به آنها خالی از لطف نیست.
یکی از جاهای دیدنی کرمان و شگفت انگیز ترین آن ها باغ شازده یا همان باغ شاهزاده ماهان، بهشتی در دل کویر است. جایی که از دیرباز سوژه بسیاری از عکاسان و هنرمندان نقاش بوده است. شاید ده ها تابلو از آن را هم دیده باشید. مراجعه گردشگران به آنجا زیاد است و امکانات رفاهی بسیار خوبی هم در این باغ فراهم شده. باغ شازده در شهر ماهانِ استان کرمان است. باغی بسیار سرسبز و خرم اما تعجب آور، چرا که این باغ دیدنی، درست در دل کویر واقع شده. یک شاهکار معماری که فضای این باغ را پر کرده و خودش یک قطب گردشگری در استان کرمان محسوب میشود.
معمولاً یکی از اولین چیزی که با شنیدن اسم کرمان به ذهنمان خطور میکند ارگ بم، شهر باستانی کرمان با آن سازه خشتی محصور در دیوارهایی به بلندی 6 تا 7 متر که یکی از اولین جاهای دیدنی کرمان است و در لیست گردشگران حرفه ای ایران وجود دارد. بزرگترین سازه خشی جهان. ساختمان های بلند با وسعتی حدود 180000 متر مربع دارد و در مسیر جاده ابریشم قرار گرفته است. اگر برای دیدن این مکان بروید خواهید دید این ارگ دو بخش رعیت نشین و بخش حکومتی است. بخش حکومتی شامل دژ نظامی و سرباز خانه و عمارت چهار فصل و در بخش رعیت نشین هم ورودی های اصلی و بازار و مدرسه قرار داشت.
در 38 کیلومتری شمال شرق شهر بابک سکونتگاه کوچکی در دل کوه وجود دارد که در قالب چهرهای متفاوت شکل گرفته.
پلکانی عریض که موجوداتی به نام انسان، داخل آن سکنی گزیدند. زیبا و صمیمی است. بیش از 3000 هزار سال از زندگی درون این غارها میگذرد، اما رایحه زندگی از ان به مشام می سد. از معدود روستاهای صخرهای دست کند است با موجودات زنده که بیشتر گردشگران کرمان را فقط به مقصد روستای میمند انتخاب میکنند. اینجا اقامتگاه های بی نظیری هم دارد که میتوان لحظاتی پر خاطره را در یکی از همین خانه ها گذراند.
گنجعلی خان را معمولاً به نام یک حمام در کرمان می شناسند. اما باید بگویم اینجا مجموعه ای از آثار دیدنی است یکی از قدیمی ترین جاهای دیدنی کرمان که آن را امروز مجموعه گنجعلی خان مینامند. در مرکز قدیمی شهر قرار دارد و غیر از حمام شامل بناهایی همچون مسجد، کاروانسرا، آب انبار و… است. موزه مردم شناسی آن از اصلی ترینِ این بناهااست و در نزدیکی بازار بزرگ کرمان قرار گرفته است.
این باغ یک باغ معمولی نیست. یکی از راز آلود ترین باغ هایی است که ممکن است دیده باشید. جایی که روی درختانش میوه هایی از سنگ است. در شهر سیرجان کرمان. باغی حیرت انگیز که درویش خان اسفندیار پور آن را بنا کرده است. بدون هیچ نشانه ای از ذره ای حیات. در یک فضای شش ضلعی نامنظم ساخته شده است و بی پاسخ و مسحور به نظر میآید. یکی از مقاصد گردشگری سیاه است که با وسعت 1000 متر و 180 درخت همه روزهای سال گردشگران را به سوی خود میکشاند.
اینجا دومین بنای خشتی بزرگ جهان بعد از ارگ بم است. در شهر کویری راین قرار گرفته و تا همین 150 سال پیش هم محل سکونت انسان ها بوده است. اگر به اینجا سفر کنید، سفر تاریخی تان به سازه ای از دوره ساسانی خواهد بود. و جالب است بدانید هیچ فرمانروایی در طول تاریخ نتوانسته آنجا را فتح کند. شباهت زیادی با ارگ بم دارد اما مساحت آن به حدود یک چهارم ارگ بم می رسد.
می گویند اینجا الگوی ساخت بنای شازده یا همان باغ شاهزاده ماهان بوده است. در منطقه اختیار آباد کرمان و 25 کیلومتری مرکز این شهر بنا شده. باغ فتح آباد کرمان را با نورپردازی های ویژه به یک نگین درخشان جاهای دیدنی کرمان در شب تبدیل کرده اند. تا یکی از بهترین انتخاب ها برای پیاده گردی های گردشگران و مسافران باشد. یادگاری از دوره قاجار است و به نام صاحب قبلی خود باغ بیگر بیگی هم معروف است. نکته ای که باید یادآور شوم اینکه حتماً هم شب و هم روز این باغ دیدنی را تجربه کنید.
یکی از معروفترین مراکز قالیبافی جهان کرمان است. جایگاه ویژه ای در قالیبافی دارد و افخار آن بافت فرش های سفارشی 100 متری است. فرش ها به صورت دو پوده است اما در منطقه ی راور نوعی فرش بسیار مرغوب سه پوده را هم می بافند. یکی از اواع بسیار مهم قالی در استان کرمان هم قالیچه ی افشاری است. در سیرجان بافته می شوند. طرح ها و رنگ های گوناگون که از ایل به آن وارد شده که در بافت این نوع قالیچه کاملا مشهود می باشد.
به بازار قدیم کرمان سر بزنید. حتماً. در آنجا زیبایی هنر مس گری را خواهید دید. مس مرغوب کرمان که ساخته دست استاد کاران کرمانی است. آن را یکی از سوغات منحصر به فرد استان کرمان میدانند و در رده یکی از ارزنده ترین سوغاتی های ایران هم قرار می گیرد.
جاذبه های نمادین پایتخت دعوتتان میکنند تا تهران پر هم همه را پشت سر بگذارید و وارد خیابان هایی شوید که روزگاری بیشترین دیدنی ها را در خود جای داده بودند. همان هایی که زیر سقف دودی تهران امروز گمشدهاند و به جای دیدینی های پایتخت، لقب جاذبه های تاریخی تهران را به خود اختصاص دادهاند. جایی مثل باغ ملی که نخستین فضای سبز عمومی پایتخت بود و سردر آن تا قبل از احداث برج آزادی به عنوان نماد شهر شناخته میشد. با صفحه گردشگری مجله دلتا بمانید تا برای دیدن سردر باغ ملی به تهران قدیم سفر کنیم.
اینجا هر روز تعداد بیشماری گردشگر، چه خارجی و چه داخلی را به سوی خود میکشاند. همه را در همان ابتدای بازدید محو کاشی کاری های زیبایش میکند و معماری منحصر به فردش را به رخ رهگذران میکشد. اصلاً خیابان امام خمینی حال و هوای ویژه ای دارد. این خیابان شاید پر همهمه و پر ترافیک باشد، اما ممتاز ترین سازه ها را در خود جای داده است. سردر باغ ملی یکی از بناهای این خیابان است که روزگاری به عنوان نماد این کلانشهر شناخته میشد و امروزه تبدیل به جاذبه ای تاریخی و خیره کننده، بین دیگر جاهای دیدنی تهران شده است.
در زمان قاجار این سردر دروازه ای برای ورود به میدان مشق بود که در زمان فتحعلی شاه قاجار به عنوان منطقهای نظامی و برای تمرین رزمی قشون استفاده میشد. یکی از بزرگترین میدان های نظامی تهران. این میدان در دوره ناصرالدین شاه مورد مرمت قرار گرفت و دیواری با طاقهای آجری گرداگرد آن کشیده شد. دروازه ای زیبا با یک درِ دو لنگه و دو طاق نمای نصب شده در جوارش که گاهی ناصرالدین شاه از بالای آن مشق نظامیان را تماشا میکرد.
پس از آن طرح برپایی نخستین باغ همگانی (پارک) شهر تهران، در زمین های میدان مشق انجام گرفت و نام این میدان به باغ ملی تغییر یافت؛ اما کم کم سر و کله ساختمان ها در آن پیدا شد و کاربری های تازه ای پیدا کرد. سازه های موجود در محدوه این میدان از دوران گذشته همچنان بر جای ماندهاند.
در سال ۱۲۷۸، محمد حسین خان سپهسالار، دروازهای زیبا با دو لنگه در و دو طاق نمایِ مجاور آن، در شمال خیابان و میدان سپه (امام خمینی فعلی) نصب کرد که ناصرالدین شاه از بالای آن مشق نظامیان را تماشا میکرد.
پس از آن رضا خان که بر تخت شاهی تکیه نزده بود، دستور ساخته شدن سردر باغ ملی را صادر کرد و محدوده میدان مشق صاحب یک سردر جدید شد. و کمی بعد همه ساختمان های مجاور آن به دستور مستقیم رضا خان ساخته و دستور تخریب دروازه قبل اجرا شد.
در نخستین سالهای وزارت جنگ پهلوی اول، قسمت غربی میدان و بناهای دیگر به باغ ملی تبدیل شد و سردر بزرگ الماسیه را بر سردر باغ ملی نصب کردند. در همین زمان بود که نیم تنه رضا پهلوی بر بالای سردر نصب شد. این نیم تنه تا آخر دوره پهلوی دوم، سر جای خود بود؛ اما در دوران انقلاب آن را سرنگون کردند.
این سردر توسط جعفرخان معمار کاشانی، طراحی و ساخته شده است؛ استاد اسماعیلی سفت کاری بنا را انجام داده و کریم منیژه ستونها را ساخته است؛ البته در این میان نباید هنر ساخت کاشیِ استاد خاک نگار مقدم و کاشیکاری استاد حسین کاشی پز را نیز فراموش کرد.
این بنا ترکیبی از سبک معماری ایرانی-اروپایی معروف به سبک رضا خانی است و در کاشی کاری ها و کلاه فرنگی بیش از هر جای دیگر خود نمایی میکند. هشت ستون آجری در نمای بیرونی این سردر دیده می شود که به صورت جفت طراحی و ساخته شده اند.
پهنای این سردر حدود 28 متر است که البته در قدیم دو اتاق نگهبانی و بازرسی نیز در قسمت غربی و شرقی قرار داشت و بر پهنای آن میافزود.
در بخش بالای سردر باغ ملی جایگاه دیدهبانی، و نقاره زنی وجود دارد. اتاقکی در بالای ورودی میانی که به صورت کلاه فرنگی است و الهاماتی از معماری روسیه در آن به چشم میخورد. در قدیم این اتاقک نقارخانه بود و مردم تهران با نواختن شیپور در آن از طلوع و غروب خورشید باخبر میشدند.
سردر باغ ملی دارای سه گذرگاه است؛ یک گذرگاه بزرگ در وسط که برای سواره روها استفاده می شد، به علاوه دو گذرگاه کوچک تر برای پیاده ها در دو طرف که امروزه اثری از گذرگاه بزرگ دیده نمی شود.
دو لنگه در آهنی، با طرح های برنز کاری شده شامل طرحهای گل و مرغ شبیه اژدها یا پرنده خیالی هما، طرح شیر و خورشید، و سر شیر که به شکل زیبایی مشبک کاری شدهاند.
45 کتیبه روی کاشی هستند و دو کتیبه فلز کاری نیز در بنا تعبیه شده نقش و نگارهایی است که به رنگ لاجوردی، فیروزهای، کرم، زرد، قهوهای، طلایی، قرمز، سفید و سبز در آن دیده میشود، چیزی که این سردر را به سازه زیبا و تماشایی تبدیل کرده است.
آنجا دیگر خبری از شلوغی خیابان امام خمینی و آن همه رفت و آمد نیست. در حالی که در یک دنیا زیبایی قدم میزنید، نسیم خنک میوزد و تپیدن قلب تهران قدیم را به خوبی احساس می کنید.
شاید شما هم از آن دسته افراد هستید که با شنیدن نام تهران قدیم به محله ای قدیمی میاندیشند که در آنجا فقط میتوانید به تاریخ سفر کنید و حتماً هم سردر باغ ملی برایتان همین را تداعی میکند، اما جالب است به شما بگویم سخت در اشتباهید. کافیست از آن گذر کنید و به آن سوی دروازه بروید.
آدرس: استان تهران، شهر تهران، خیابان امام خمینی
نکته: این جاذبه در محدوده طرح ترافیک قرار دارد پس برای استفاده از ماشین شخصی، زمانبندی های لازم را انجام دهید.
اتوبوس: به ایستگاه خیام بیایید و از آنجا با کمی پیاده روی به سردر باغ ملی برسید.
مترو: به ایستگاه مترو امام خمینی برسید و تا سر در باغ ملی کمی پیاده روی کنید.
امروز در مجله دلتا میخواهیم گشتی در تهران قدیم بزنیم، با یکدیگر قدمی به دنیای زیبای عمارت شمس العماره کاخ گلستان بگذاریم. یک بنای باشکوه که تا زمانی بلند ترین ساختمان پایتخت بود و به عنوان یکی از نمادهای تاریخی تهران شناخته میشد. جایی که همیشه جذابیت خود را برای گردشگران داخلی و خارجی به نمایش گذاشته و هرگز هم کهنه نمیشود. بازی نور و رنگ و آینه و شیشه های رنگی که همیشه مأوای عکاسان بی شماری بوده است. با صفحه گردشگری مجله دلتا بمانید.
روزی روزگاری ناصرالدین شاه به ولایت فرنگ سفر کرد و در آنجا آسمان خراش ها و ساختمان های بلند هوش از سرش ربود. او که در فرنگ گردی هایش بسیار مجذوب آنها شده بود، تصمیم گرفت یکی از آن ها را برای خود داشته باشد. از این رو شاه قاجار وقتی از سفر بازگشت و پایش به تهران رسید، دستور ساخت شمسالعماره، بلندترین ساختمان تا آن دوره بنا شده را صادر کرد.
القصه، عمارتی بنا شد که بلندترین ساختمان آن روز تهران بود. با 5 طبقه و 35 متر ارتفاع. شمس العماره نام گرفت و در ضلع شرقی مجموعه کاخ گلستان، در مدت دو سال ساخته شد و قد کشید. به علت ارتفاع زیاد و تزیینات منحصر به فرد آن، به شاخص ترین بنای این مجموعه تبدیل شد. از آنجایی نامش را «شمسالعماره» گذاشتند که در فرهنگ لغت نامه دهخدا «آفتاب ساختمان ها» معنی شده است.
ساختمان قصه ما خیلی زود با تزئینات و کاشی کاری ها، آینه ها و نقاشی های داخلی خیره کننده، حسابی در میان زیباترین ساختمان های کاخ گلستان و تهران معروف شد. هنوز هم این عمارت با معماری ایرانی و غربی خود، جذابیت هایش را برای پایتخت نشینان و گردشگران حفظ کرد.
یکی از شاخصه های بنای شمس العماره در زمان خود آن بود که تا قبل از ساخت این بنا، فلز در سازه هیچ ساختمانی در ایران استفاده نشده بود و این بنا اولین ساختمانی در تهران بود که در آن فلز به کار رفت.
جلوخانِ زیبای شمسالعماره بسیار منحصر به فرد است که اگر برای دیدن این ساختمان زیبا بروید امکان ندارد با آلبوم خلالی از عکس، به خانه برگردید. نوری که در روز به نمای متقارن و متعادل این بنا می پاشد و تزئینات آن را بیشتر مینمایاند.
دو برج بلند در دو طرف این بنا ساخته شده که عظمت و شکوه آن را دو چندان کرده است، کاشی کاری های هنرمندانه و پنجره سازی شمس العماره به صورت ایرانی طراحی شده و کاشی های هفت رنگ در نمای شمس العماره به سبک قاجاری است.
در طبقهی اول بنا ایوان و تالار شاه نشین قرار دارد. با آینه کاری های دیدنی و ممتاز که دل هر گردشگر را میرباید. برای تشریفات و مراسم رسمی از این مکان استفاده میشد، با شاه نشینی که رو به حیاط است و دید خوبی از روبرو دارد. البته به جای باغچه، قبلاً آنجا حوضچه بزرگی بود.
طبقات دیگر سکنه دائم نداشتند، با اینکه اتاق های مختلف و راهرو هایی در آنجا وجود دارند، بیشتر کاربرد موقت داشته و برای تفریحات روزانه، صرف عصرانه و … به آن سر میزدند. حتماً بارها نام کلاه فرنگی را شنیده اید. بخشی از عمارت شمس العماره است و با رفتن به طبقه آخر به آن میرسیم. حفاظ های چوبی محکمی دارد. نقاشی ها، تزیینات مشبک، آینه کاری های بسیار چشم نواز و … در آن به چشم میخورند.
گذشت تا سال ۱۳۹۱ معروف ترین ساعت ساز تهران دعوت شد و آن را تعمیر کرد. برای مدت کوتاهی صدای ناقوس این ساعت بلند شد؛ اما برای مسئولان کاخ گلستان هزینه نگهداری آن زیاد بود و پس از مدت کوتاهی دوباره خاموش شد.
تهران قدیم همیشه دیدنی است. برخی از گردشگران خارجی فقط برای گرفتن چند عکس حاضرند کل تهران را بپیمایند تا به بناهای فراموش شده، در تهران پر از شلوغی برسند. بد نیست تا ما هم برای دیدن این بناهای به یادگار مانده از ساکنین قدیم آنها به سراغشان برویم. همچنین اینکه در مراجعه به شمس العماره خوب است بدانید برای رفتن به طبقات دیگر بنا باید از پله های باریکی بالا بروید. به میدان پانزده خرداد بروید، کاخ گلستان، سپس جنب موزه مردم شناسی
دیدن خانه ابدی شعرای معروف که آوازه جهانی دارند ایده بسیار خوبی برای گردشگری و سفر به شیراز است. جایی مثل حافظیه و سعدیه مقبره سرایندگان احساس که غلو نیست بگوییم اشعارشان در جای جای دنیا شنیده میشود. امروز سعدیه، یکی از جاهای دیدنی شیراز و یکی از مقاصد مهم گردشگری است. جایی برای عاشقان این شاعر بزرگ شهر بهارنارنج ها که حال و هوایی خاص هم دارد.
سعدیه یا همان مقبره تاریخی سعدی در نزدیکی باغ دلگشا قرار دارد که اگر با مجله دلتا همراه شوید، میبینید که با قدم گذاشتن به آن دنیای دیگری را تجربه خواهید کرد.
در شهر شیراز زیبا از هر کس سراغ سعدیه را بگیری، نشان خواهد داد. در یکی از خیابان های زیبای شهر واقع شده، در نزدیکی باغ دلگشا، محوطه ای با ستون های برافراشته که به گل و گیاه آراسته شده است که باجذابیت منحصر به فرد خود، مقابل تان قرار میگیرد. جایی که گفته میشود در واقع خانقاه بوده و سعدی اواخر عمرش را آنجا سپری کرده و پس از مرگ نیز همانجا دفن شده است.
خانقاه یا خانگاه به جایی گفته می شود که محل زندگی، آموزش و گردهمایی و فعالیت درویشان و صوفیان بوده است. در جهان اسلام، در مناطقی که تحت تاثیر اسلام بودند نمونه هایی از آن به چشم می خورد.
این مقبره و طراحی آن بسیار چشم نواز و زیباست و نامش از سال 1354 در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت. مکانی دلپذیر و آرامش بخش و باغچه هایی زیبا که سعدیه را به یکی از جاهای دیدنی شیراز تبدیل کرده است.
به استان فارس برسید، به 4 کیلومتری شمال شرقی شیراز و سپس بلوار بوستان بروید جنب باغ دلگشا سعدیه شیراز را خواهید دید.
غیر از آنکه میتوانید در یک باغ بزرگ، در میان بوستانی از گل های رنگارنگ و نورپردازی های چشم نواز در شب قدم بزنید و شعر های سعدی را بخوانید؛ می توانید ده ها عکس از معماری با شکوه مقبره که با الهام از هنر اسلامی ومعماری سنتی ایرانی ساخته شده است، به ثبت برسانید.
حدود 20 متری غرب آرامگاه و در سمت چپ آن، حوضی به صورت هشت ضلعی قرار دارد که کاشی کاری های داخلیِ به سبک سلجوقی دارد، و توسط استاد تیرانداز، کاشی کار بنام شیراز، طراحی و اجرا شده است. یک نورگیر به شکل هشت ضلعی نیز بر فراز آن دیده میشود.
یکی از دیدنی های شیراز حوض سکه سعدیه است. برخی مردم باور دارند با سکه انداختن درون این حوض آرزویشان برآورده میشود. هرچند این کار شاید در ظاهر یک خرافه باشد اما در اصل جنبه تفریح و سرگرمی داشته و بیشتر ثبت خاطره است تا گرفتن حاجت.
در میان یک عمارت هشت ضلعی با سقفی بلند و گنبدی زیبا و فیروزه ای مقبره ای زینت داده شده است. آرامگاه شاعری به نام و مثال زدنی، سعدی شیرازی. رو به روی این هشتی یک ایوان قرار دارد. سنگ این قبر توسط علی اکبرخان قوام الملک شیرازی نصب شده، به رنگ سرخ کم رنگ است. کتیبه ای منقش به اشعار بوستان سعدی نیز بر این مقبره گذاشته شده که به خط نستعلیق نگاشته شده است.
آرامگاه را که از بیرون نگاه کنید به شکل مکعب دیده میشود، در جلوی مقبره 8 ستون از سنگهای قهوهای رنگ قرار دارند و اصل بنا با سنگ مرمر سفید و به کاشی کاری زیبا مزین است.
یکی دیگر از جاهای دیدنی شیراز که در مجموعه سعدیه قرار دارد کتابخانه آن است. ساختمانی سفید رنگ که سَردَر آن تابلو آبی رنگی قرار داده شده. ساختمانی کوچک اما پربار از اندیشه و عرفان. کتب مختلفی در مخزن این کتابخانه وجود دارد من جمله کتابهای فلسفی، منطق و روانشناسی، کتب مربوط به ادیان جهان باستان، جامعه شناسی و علوم اقتصادی، علوم کاربردی، پزشکی و هنری، مهندسی و ادبیات و…
اطراف آرامگاه سعدی قبور زیادی وجود دارد و بسیاری از بزرگان به وصیت خود، در اینجا به خاک سپرده شدند. یکی از این بزرگان، شوریده شیرازی است. آرامگاهش سمت چپ مقبره سعدی قرار گرفته است. هفت طاق دارد و در یک اتاق مجزا با کتیبه ای از شعر خودِ شاعر بر سر در آن، آرمیده است. شاعری توانا در قصیده و قطعه که در هفت سالگی به علت بیماری آبله نابینا شد ولی به دلیل هنر و توانایی والا، نامش بر سر زبان ها افتاد.
غیر ممکن است که برای دیدن جاهای دیدنی شیراز بیایید اما وقت زیادی را به گشت و گذار در سعدیه اختصاص ندهید. از آنجا که بیشتر گردشگران و مسافران و توریست های خارجی در این مکان وقت زیادی را سپری میکنند، یک چایخانه برای استراحت و تفریح در زیرزمین این جا فراهم شده است. می توانید دمی بیاسایید سپس دوباره به بخش های مختلف سعدیه سر بزنید.
در سفر خود از دیگر جاذبه های این شهر نیز دیدن کنید. می توانید خاطره بسیار خوبی در سفرتان رقم بزنید. اگر مسافر تور شیراز باشید، بسیاری دیدنی های شیراز را در سفر از نظر خواهید گذراند و به خوبی از وقت تان استفاده خواهید کرد.
تمام تهرانی ها چه قدیم و چه جدید فرقی نمیکند میدانند که میدان انقلاب یکی از پر رفت و آمد ترین و قدیمی ترین میادین تهران است. کمی آنطرف تر از میدان آزادی که توریست ها و جهانگردان اغلب عکسی از آن در آلبوم سفرهای خود دارند. کوچه چتر ها این روزها بسیار معروف شده که در حوالی همین میدان انقلاب خودمان قرار دارد. هر کس گذرش به این میدان میافتد، معمولاً سری به این کوچه میزند. همانجا که پیاده راه چهرهای متفاوت به خود گرفته و چه بسا به نقطه گردشگری جذابی تبدیل شده است. با مجله دلتا بمانید تا ببینیم کوچه مهرناز کجاست؟
یکی از نقاطی که امروز به یک جاذبه دیدنی در تهران تبدیل شده، کوچه مهرناز است. حوالی میدان انقلاب کوچه ای قرار دارد که بن به تناسب اسمش تزئین شده. اینجا آسمانش همیشه رنگی است و شرشر بارانش کسی را خیس نمیکند. در پاییز هزار رنگ و نمناک به این کوچه که میروید، لازم نیست چتر همراه خود ببرید. روزی آفتابی هم که بود، عینک نیاورید چون اشعه ها اینجا به چشمتان نمیخورند و در عوض بازی نور و رنگ سرگرمتان میکند. اصلاً رنگ همه چیز است و این کوچه همیشه خاکستری با این رنگ ها تازه شده است.
میدان انقلاب را که میشناسید. شلوغ است و پر رفت و آمد. مجال ایستادن نیست. همه بهر کاری آمدهاند و پس از انجامش میروند. مگر جشنواره فیلمی باشد تا سینما بهمنِ کهن سال به وجد بیاید و صف طویل را ببیند. هر روزه جمعیت از آن عبور میکند، نمیماند. قشرهای مختلفی از دانشجو و کارمند گرفته تا کاسب میروند و میآیند اما نمیمانند. اتوبوس ها، تاکسی ها و سواری ها میآیند و میروند اما…
امروز شما را به قلب همین میدان میبریم. پاییز امسال، میبریم تان به ضلع جنوبی میدان، حد فاصل بین خیابان جمالزاده میدان انقلاب کوچه ای به نام کوچه مهرناز. اسمش همین است. نه تنها آرامش را با این همه آیند و روند به این کوچه آورده بلکه هرکس میآید، میماند. میآید و میماند و دمی در این کوچه میاساید. اینجا نقطهای گردشگری برای تهران شده که اصلاً بیشتر تهرانگردها و یا گردشگران برای عکس گرفتن و سلفی انداختن به اینجا میآیند.
سرتاسر آسمان این کوچه با چتر پوشیده شده در واقع اینجا پیاده راهی است که با چترهای رنگی مسقف است و سایه دلنشینی به وجود آورده است. چترهایی با طرح و رنگ های متنوع معلق در هوا که در ساعات مختلف روز، نور و سایه ای چشم نواز را برای رهگذران به نمایش میگذارند. از سویی وزش باد موجب حرکت چترها میشود، و اگر باران ببارد گاهی قطرات آب از لابه لای چترها فرو میافتند و فضایی سرزنده و شاداب به این مکان میبخشند.
وقتی وارد این کوچه میشوید جز زیبایی در نگاه اول هیچ چیز نمیبینید. آسمانی رنگی که الحق والانصاف خیلی هم خوب توانسته بر محیط تاثیر بگذارد. نیمکت هایی که وسط کوچه قرار داده شده فرصت نشستن و کمی تازه شدن در شلوغی میدان انقلاب را به شما میدهد. روح رنگ شاید سرو صدای گذر ماشین ها را هم کم کرده است. اینجا پاتوقی برای رهگذران شده که اندکی زیر سایه آرام این کوچه استراحت کردن و لذت بردن خستگی از دانشجویان میگیرد، خاطره ای برای زوج های جوان در جستجوی کتاب میسازد و در نهایت سوژه ای برای گردشگران میشود.
جالب است بدانید بیشترین قشر راضی از این کوچه کسبه هستند. برخی از آنها معتقدند چتر که آمد کاسبها و کسانی که در این محل مشغولند، کارشان رونق گرفته و محیط کارشان سرزنده شده است. اینجا دیگر محلی خلوت و کوچه ای بی تردد نیست. بلکه تبدیل به پیاده راهی شده که امنیت دارد و شهروندان و کاسبین با خیالی راحت در آن تردد میکنند، خبری از عبور موتور و صدای آزاردهندهی آن نیست، به علاوه گاهی نوازندگان رهگذر از این کوچه عبور میکنند و یا گروههای موسیقی اینجا بساط میکنند و باعث کشیده شدن دیگران به اینجا میشوند.
سال گذشته این کوچه یکی از پر رفت و آمدترین نقاط این منطقه بود. در شهرهای دیگر هم پروژه مسقف کردن کوچه ها با چتر اجرا شده و دیدن آن خالی از لطف نیست. چتر های رنگی علاوه بر ایجاد زیبایی و افزودن کیفیت به فضا، روح نواز بوده و بر کاهش خستگی نیز کمک شایانی کرده است. ایده بازی با چتر رنگی در صورت ادامه پیدا کردن در مکان های خاکستری بسار تاثیر گذار خواهد بود.