این مطلب که چرا نام خرسها بیش از هر حیوان دیگری به همراه عسل آورده شده، جای سؤال دارد. در این مطلب از مجله دلتا قصد داریم این موضوع را بررسی کنیم که آیا خرسها عاشق عسل هستند؟
رژیم غذایی خرسها بسیار متنوع است و بسته به منطقهای که در آن زندگی میکنند گزینههای غذایی گوناگونی دارند. خرسهایی که همه چیز خوار هستند، انواع توتها، حشرات و پستانداران کوچکتر مانند گوزنها را شکار کرده و میخورند.
خرسها برای قوی و سالم ماندن در طبیعت به مقدار زیادی پروتئین نیاز دارند. رژیم غذایی خرسها در طول سال تغییر میکند تا متناسب با هر فصل سال، مواد مورد نیاز بدنشان را تأمین کنند.
واقعیت این است که همه خرسها رژیم غذایی یکسانی ندارند. به عنوان مثال، خرس عینکی گیاهخوار است. این نوع خرس عسل بیشتری هم مصرف میکند. چرا که گزینههای غذایی این نوع خرس نسبت به خرسهای شکارچی محدودتر است.
از طرف دیگر، رژیم غذایی پانداها از همه محدودتر است، زیرا این حیوانات فقط بامبو میخورند و تنها حدود یک درصد رژیم غذایی آنها را سایر گیاهان و بعضاً گوشت تشکیل میدهد!
محققان معتقدند که بیشتر نژاد خرسها عسل را دوست دارند. خرس سیاه و خرس قهوهای نسبت به دیگر نژادهای خرس بیشتر عاشق عسل هستند.
آنها آنقدر عسل دوست دارند که برای دستیابی به آن از منطقه خود خارج شده و حتی به سمت مزارع انسانها هم میروند.
در سال ۲۰۱۸ بیش از ۳۷۰ کندوی عسل توسط خرسها در سراسر فنلاند و استونی نابود شد.
خرسها بقدری به کندوها و محصولات کشاورزان صدمه زدند که دولت مجبور شد ۱۴۳۰۰۰ دلار به عنوان غرامت برای کندوها و عسل از دست رفته و آسیب دیده به کشاورزان بپردازد.
با این حال، همه خرسها به دلیل شرایط آب و هوایی ،دسترسی به زنبورها و عسل ندارند. به عنوان مثال خرس قطبی که در شرایط سرد قطبی زندگی میکند هرگز طعم عسل را نمیچشد زیرا آب و هوای قطبی برای زنده ماندن زنبورها بسیار سرد است.
خرسها واقعاً عسل را دوست دارند اما این مورد بیشتر به دلیل مواد جانبی و اضافی آن است. اگر به خرسی یک ظرف عسل بدهید ممکن است کمتر به آن توجه کند زیرا هیچ کندو، زنبور و لاروی در آن وجود ندارد که بتواند پروتئین مورد نیازش را تأمین کند.
در انتها میتوان گفت که همه خرسها رژیم غذایی یکسانی ندارند بنابراین همه آنها عاشق عسل نیستند اما آنهایی که شرایطش را داشته باشند واقعاً عاشق عسل هستند.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه بیشتر مطلب «گرگ های بالغ هم مانند سگها به انسان وابسته میشوند» را بخوانید
در فضا جاذبه وجود ندارد تا خون و مایعات بدن را به سمت پایین بکشد. به همین دلیل مایعات اضافی در صورت جمع شده و عامل گرفتگی بینی و نیز پف کردن صورت فضانوردان میشود.
بسیاری از حیوانات میتوانند به فضا رفته و در آنجا زندگی کنند؛ اما پرندگان نمیتوانند در فضای بدون گرانش عمل بلع را انجام دهند.
با وجود آنکه عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید است، اما زهره گرمترین سیاره منظومه شمسی است. زهره به دلیل داشتن جو غلیظی که حاوی گازهای گلخانهای است، دمای سطح آن به حدود ۴۵۰ درجه سانتی گراد میرسد. این دما حدود ۲۰ درجه سانتی گراد بیشتر از حداکثر دمای عطارد است.
صوت توسط ارتعاش مولکولها منتقل میشود. به همین دلیل صوت نمیتواند در خلاء منتشر شود و در فضا نمیتوان صدایی را شنید.
شعاع مداری ماه به آرامی در حال افزایش است. ماه هر سال در حدود ۸/ ۳ سانتی متر از زمین دور میشود.
گازهای مرکز راه شیری حاوی « اتیل فرمات » است. این ماده شیمیایی در نیشکر و تمشک یافت میشود.
سیارهای فراخورشیدی موسوم به «کنکرای ئی » وجود دارد که از الماس تشکیل شده است. ارزش تقریبی این سیاره حدود ۲۷ دلار با ۳۰ تا صفر جلوی آن برآورد شده است!
پیشنهاد مطالعه: مطلب حقایق جالب درباره سیاره سرخ را بخوانید.
یک بخش این منشور ممکن است مولفههای سهگانه عشق یعنی صمیمیت، اشتیاق و تعهد باشد که توسط تست نظریه مثلث عشق استنبرگ سنجیده می شود. بخش دیگر آن میتواند بیانگر داستانهای عاشقانه باشد که با تست قصه عشق میتوان آن را ارزیابی کرد. در این مقاله از مجله دلتا برخی از جنبههای منشور عشق را بررسی میکنیم.
عشق از یک مثلث تشکیل شده است که هر راس آن استعارهای از جنبههای مختلف آن است. راس بالای مثلث صمیمیت، راس سمت چپ مثلث اشتیاق و راس سمت راست آن تعهد است.
صمیمیت: این راس مثلث به احساس نزدیکی، پیوند و دلبستگی در روابط عاشقانه اشاره دارد.
اشتیاق: این راس مثلث به مولفههایی اشاره دارد که منجر به جذب جسمانی و هیجان در روابط عاشقانه میشود.
تعهد: این بخش از مثلث شامل تصمیم است که فرد برای دوست داشتن دیگری در بلند مدت میشود.
این سه مولفه نظریه مثلثی عشق با یکدیگر تعامل دارند. صمیمت بیشتر ممکن است اشتیاق یا تعهد بیشتر را ایجاد کند. تعهد بیشتر ممکن است احتمال افزایش صمیمت و یا حتی اشتیاق را افزایش دهد. با اینکه هریک از رئوس مثلث از بخشهای مهم یک رابطه عاشقانه هستند، اما از رابطهای به رابطه دیگر و یا با گذر زمان ممکن است بروز و ظهور متفاوتی داشته باشند.
نظریه مثلث عشق ساختار عشق را برای ما روشن میکند. اما چگونگی ایجاد این ساختار را میتوان با استفاده از نظریه قصه عشق تعیین نمود. طبق نظریه مثلث عشق به عنوان یک داستان که در سال ۱۹۹۸ ارائه شد مثلثهای ایجاد شده از داستانهای مختلفی شکل میگیرند. میتوان گفت هر یک از ما قصه و داستان متفاوت و منحصر به خود را داریم.
این داستانهای متنوع باعث تفاوت ما از درکمان نسبت به عشق میشود. برخی از این داستانها مستقیما یک موضوع عاشقانه را در بر گیرد. برخی دیگر ممکن است در دل داستانهای دیگر باشد. در هر صورت منابع مختلفی از جمله رسانه، ادبیات، تجربه میتوانند ذهنیت ما در رابطه با عشق را تحت تاثیر قرار دهند. بنابراین زمانی که در معرض چنین داستانهایی قرار می گیریم به مرور درک مشخصی در مورد عشق پیدا میکنیم.
با توجه به آنچه گفته شد تعامل خصوصیات شخصی ما با محیط منجر به توسعه و رشد داستانهایی میگردد که باعث میشود در زندگی آنها را تحقق بخشیم. ما همواره دنبال افرادی میگردیم که داستانشان به ما شبیه باشد و یا حداقل مکمل آن باشد.
در کنار داستانهای عاشقانه هر فرد در زندگی لازم است تا جنبههای دیگر از جمله تفکر، هوش و خلاقیت فرد را نیز مدنظر قرار دهیم. مثلا افرادی که در تست گاردنر نمرات بالایی در هوش کلامی دارند به احتمال زیاد در برقراری روابط ممکن است توانمندی بیشتری را در رابطه عاشقانه نشان دهند.
پیشنهاد مطالعه: مطلب «همگام سازی مغز و موسیقی» را بخوانید.
محققان درباره وقایع علمی تخیلی به ما وعده سفر در زمان را دادهاند ولی هنوز قادر به تحقق آن نبودهاند. از طرف دیگر آیا میتوانیم به چند ماه قبل برگردیم؟ البته که این امر امکان پذیر نیست، زیرا سفر در زمان، وجود خارجی ندارد. در این مطلب از مجله دلتا درباره امکان سفر در زمان صحبت خواهیم کرد.
در اینجا، گذر زمان یک مفهوم اساسی است. زمان این حقیقت را برجسته میکند که تفاوت زیادی با فضا دارد. در فضا میتوان در یک نقطه ایستاد. نه به جلو رفت و نه عقب. زمان را هرگز نمیتوان متوقف کرد. ما همیشه مجبور هستیم رو به جلو حرکت کنیم.
نظریه نسبیت انیشتین میگوید که وقتی که شما در فضا گرانش متفاوتی را تجربه میکنید، گذر زمان برای شما متفاوت از گذر زمان برای شخصی دیگر خواهد بود. این صرفا یک ایده جنونآمیز نیست. این یکی از ثابتشدهترین نظریهها راجع به کارکرد جهان هستی است. جالب اینکه جیپیاس هم برای اینکه به خوبی بکار ادامه دهد، باید با درنظرگیری همین موضوع طراحی شود. ما روی این ماهوارههای جیپیاس ساعتهایی قرار دادهایم و به خاطر اینکه ماهوارهها فاصله بیشتری از زمین دارند، گرانش ضعیفتری را نسبت به ما روی سطح زمین تجربه میکنند. این یعنی ساعتها با نرخ متفاوتی به حرکت در میآیند. اگر این اختلاف را در نظر نمیگرفتیم، جیپیاسهایمان کار نمیکردند.
سخت است که امکان سفر در زمان را کاملا منتفی تلقی کنیم. به صورت کلاسیک، بهترین درک ما از زمان و فضا بدون درنظرگیری پیچیدگیهای مربوط به مکانیک کوانتوم نظریه نسبیت عام اینشتین بوده است.
اکثر فیزیکدانان امروزی به امکانپذیر بودن ماشینهای زمان باور ندارند. تلاشهای زیادی برای ساخت ماشین زمان صورت گرفته و همواره با یک جور بیثباتی مواجه شدهایم. اما هنوز هیچ مدرک قطعی نداریم؛
وقتی درباره ساخت یک ماشین زمان صحبت میکنیم، منظور ماشینی است که به شما اجازه برگشت به نقطهای قبلتر از زمان کنونی را میدهد، اما بعد از زمانی که ماشین روشن شده است. در فیزیک، اگر قرار باشد چنین ماشینی بسازید، دستگاه فقط اتفاقات آینده را تحت تاثیر قرار میدهد.
پیشنهاد مطالعه: مطلب چطور خاطرات بد از ذهن پاک میشود را بخوانید.
نکتهای که برای زنده کردن موجودات منقرض شده باید دانست این است که موجودات از بین رفته در چه زمانی روی زمین زندگی میکردهاند. به لطف پیشرفت روشهایی مانند کلونینگ و فناوری ویرایش ژن، چشمانداز بازگشت حیوانات در حال انقراض، بیش از هر زمان دیگری دست یافتنی به نظر میرسد. با مجله دلتا همراه باشید.
همانطور که گفته شد، میزان امکان حیات مجدد جانوران منقرض شده بسته به قدمت زیست آنها متفاوت است.
شاید در ذهن بسیاری از شما جانورانی چون ماموتها و دایناسورها، اختلاف زمانی زیادی با هم نداشته باشند. جالب است بدانید میلیونها سال بین نابودی آخرین دایناسور تا پیدایش نخستین ماموتها، فاصله وجود دارد. باید بدانیم که دایناسورها در دوران مزوزوئیک یا حیات میانی زندگی میکردهاند. اوج حضور آنها در دوره ژوراسیک و کرتاسه بوده است. آخرین دایناسورها تقریبا در حدود ۶۵ میلیون سال پیش یعنی در پایان کرتاسه نابود شدند.
اما ماموتهای پشمالو در کمتر از یک میلیون سال پیش از بین رفتند. انسانهای نخستین در عصر یخبندان، ماموتها را شکار و از آنها تغذیه کردهاند. همچنین از اجزای بدن آنها پناهگاه میساختهاند.
برخی دیگر از جانوران منقرض شده هستند که حتی از ماموتها نیز جدیدترند مثل دودو. این پرندهها در آمریکای جنوبی زندگی میکردند و چون در جزیره زیستگاه خود، دشمن طبیعی نداشتند با دیدن اولین انسان فرار نکردند. دودوها توسط نخستین اسپانیاییهایی که پا به قلمروی این جانوران گذاشتند، شکار شدند.
از جانوران دیگری که از مدت انقراض آنها زمان زیادی نمیگذرد، میتوان به ببر تاسمانی اشاره کرد. کیسهداری که ظاهری شبیه به گربهسانان داشت و تا آمدن نخستین اروپاییها به تاسمانی، در آن جا زندگی میکرده است. این جانور شگفت انگیز نیز به دلیل شکار بیرویه، تخریب زیستگاهها و اشغال جایگاه اکولوژیک به سرعت نابود شد.
پوست و بقایای جانورانی مثل ببرمازندران و شیرایرانی موجود است. برخی باغ وحشها در دنیا ادعا میکنند که نمونههایی از شیر ایرانی را در اختیار دارند و دیانای آن را نیز میتوان استخراج کرد.
نکته قابل تامل این است که آیا با حیات مجدد آنها زیستگاه مناسب در کشور وجود دارد؟ پس قبل از این که بخواهیم به شیر یا ببر ایرانی حیات مجدد بدهیم، باید بدانیم که اصلا زیستگاه مناسبی برای بازگشت این جانوران وجود ندارد. بزرگترین دلیلی که جانوران در عصر حاضر منقرض شدهاند، نبود زیستگاه مناسب بوده است.
پس حتی اگر از لحاظ فنی بتوانیم آنها را برگردانیم، زندگی مجدد برایشان در اکوسیستم امروزی تقریبا غیرممکن است. هر شیر و ببر احتیاج به هکتارها قلمرو بکر دارد. در زیستگاههای اصلی این جانوران همچون شبه جزیره میانکاله و دشت ارژن، چنین شرایطی دیگر مهیا نیست.
پیشنهاد مطالعه: مطلب حقایقی جالب در مورد وای فای که نمیدانستید را بخوانید.