آداب و رسوم و فرهنگ هر کشور دارای تاریخچه منحصر به فرد است که برخی دارای ریشه واعتقاد مذهبی و برخی بر اساس داستانها و افسانههای قدیمی است. تقریبا در همه کشورها جشنها و مراسمهای مختلف برگزار میشود که برخی سرگرم کننده و هیجان انگیز و برخی تا حدی با خشونت همراه هستند.در کشور اسپانیا فستیوال بسیار عجیبی برگزار میشود که موجب خبری شدن آن شده است. با مجله دلتا همراه باشید تا با فستیوال جنگ تخم مرغ و آرد آشنا شوید.
جنگ عظیم مردم با تخم مرغ و آرد با هیجان بالا برگزار میشود. هر ساله ساکنان شهرهای مختلف اسپانیا در بیست و هشتم ماه دسامبر با آرد و تخم مرغ، فشفشه و کپسولهای آتشنشانی به جنگ با یکدیگر میروند. این مبارزه بخشی از جشن روز بیگناهان است که هر سال برگزار میشود.
در این سنت ۲۰۰ ساله گروهی از مردان به نام ال انفاریناتس علیه مقامات دولتی شورشی بر پا میکنند و کنترل شهر را برای یک روز به دست میگیرند. این گروه قوانین احمقانهای را وضع میکنند و متخلفان این قوانین احمقانه را مجازات میکنند. در مقابل آنها گروه دیگری قرار دارند که سعی دارند نظم را به شهر باز گردانند.
در این فستیوال مردان با پوشیدن لباس نظامی با یکدیگر، نبرد شیرینی انجام میدهند.
تمام پولی که از جریمههای این جشن به دست میآید وقف خیریه میشود. در این مبارزه سالیانه بیش از ۱۵۰۰ تخم مرغ و هزاران کیلوگرم آرد به هر سو پرتاب میشود.
پیشنهاد مطالعه: مطلب جو زمین پر از میکروب است را بخوانید.
به گفته دیوید اسمیت که زندگی در جو زمین را در مرکز تحقیقات ایمز ناسا در کالیفرنیا مورد مطالعه قرار داده ما انسانها واقعا ساکنان زیر یک اقیانوسی از جو در بالای سر خود هستیم و واقعا نمیدانیم که مرز بیوسفر زمین در ارتفاعات بسیار، کجا متوقف میشود. در ادامه این مطلب از مجله دلتا درباره ابرهای زمین میخوانید.
به نظر میرسد زندگی در جو زمین کاملا میکروبی و یک امر موقتی بوده و نه از اکوسیستم مستقل، با زندگی در سطح زمین ارتباط نزدیک دارد. ارگانیسمهای ریز و مقاوم بر اثر انتقالی ظریف در جایی که جو زمین با این سیاره روبهرو میشود، در یک مسیر انحرافی حماسی به لایههای پایین جو منتقل میشوند.
یکی از محدودیتهای اصلی این است که اگرچه ما به خوبی میدانیم سطح زمین بهشتی است که میکروبها میتوانند ماجراجویی بزرگ خود را در آن انجام دهند، اما سایر مناطق منظومه شمسی به طور حتم یا به احتمال زیاد با زندگی خصمانه ترند، هرچند که ممکن است در گذشتههای دور بسیار قابل سکونت بوده باشند. به عنوان مثال جذابیت مکانی مانند ونوس به عنوان مقصدی در جستجوی زندگی در جو است، جایی که برخی دانشمندان گفتهاند که قطرات مایع میتوانند به عنوان یک پناهگاه در محیطی اسیدی و گرم که ونوس به آن معروف است، وجود داشته باشند.
این سختی به این معناست که در دنیاهایی مانند زهره، زندگی به جای اینکه مانند آنچه در زمین انجام میشود، برای همیشه در جو زمین باقی بماند و این ماندگاری به معنای آن حفرههایی است که دانشمندان درمورد اینکه آیا میکروبها میتوانند مثلاً در هنگام بالا آمدن تولید مثل کنند، نیاز به پر کردن دارند.
ابرهای زمین ویژه هستند؛ آنها تنها ابرهای مدرن جوی در منظومه شمسی هستند که عمدتا از بخار آب تشکیل شدهاند و باعث میشود که آنها برای زندگی بشر امیدوار کننده باشد. مریخ دارای برخی از موارد دی اکسید کربن است.
هر زمان که ما در میان ابرها پرواز میکنیم و مجموعههای آب ابر ایجاد میکنیم، این سیگنال واقعا قوی از زندگی زمین را داریم. ما میدانیم که زندگی در آن ابرها وجود دارد، اما هیچ ابزاری نداریم که به اندازه کافی حساس باشد بدون اینکه آب در ابر جمع شود بنابراین انتظار نداشته باشید که دانشمندان به این زودیها در مورد زندگی جوی در جهانهای دیگر اعلامیهای صادر کنند.
پیشنهاد مطالعه: چگونه بفهمیم گوشیمان هک شده است؟ را مطالعه کنید.
یک دونده برای استفاده از این سیستم، باید یک گوشی اندرویدی را به یک وسیله شبیه به کمربند که دور کمرش بسته میشود، متصل کند. اپ Project Guideline میتواند از دوربین گوشی برای راهنمایی فرد در مسیر مسابقه استفاده کند. در ادامه این مطلب از مجله دلتا از عملکرد این هوش مصنوعی برای کمک به دویدن افراد کم بینا میخوانید.
زمانی که دونده از خط دور شود، این اپ نشانههای صوتی به هدفونهای القای استخوانی ارسال میکند. هرچه دونده بیشتر از خط دور شود، این صدا در یک گوش بیشتر میشود. این برنامه برای کار کردن به ارتباط اینترنتی نیاز ندارد و میتواند در تعدادی از شرایط نوری و آب و هوایی کارایی خود را حفظ کند.
این غول جستجوی اینترنتی در سالهای اخیر ویژگیهایی برای کمک به افراد کمبینا و نابینا ارائه کرده که از میان آنها میتوان به چندین مورد اشاره کرد. یکی از آنها، راهنمای دقیق پیادهروی گفتاری در گوگل مپ است که به افراد کم بینا کمک میکند به صورت مستقل در شهر حرکت کنند.
یکی دیگر از این قابلیتها، هوش مصنوعی کروم است که میتواند تصاویر را شناسایی کرده و آن را برای افراد توضیح دهد. اپ «Lookout» در صورت وجود مانع در مسیر افراد، به آنها نشانه صوتی میدهد و همچنین اسناد را با صدای بلند میخواند.
پیشنهاد مطالعه: مطلب با مشهورترین آدمخوار جهان آشنا شوید! را بخوانید.
افراد خبره در زمینه شگفتیهای علم پزشکی، احتمالا داستانهای بسیاری درباره موزه افسانهای موتر در فیلادلفیا شنیدهاند. این سرزمین عجایب معروف، با شگفتیهایی از جسم و کالبد انسان، نمونههای پاتولوژیک حاصل از کنجکاویهای انسانی و ابزارهای پزشکی مفید، پر شده است. با مجله دلتا همراه باشید تا با عجیب ترین نمونه ها آشنا شوید.
پیشینه و ریشههای این موزه، در واقع، به یکی از انسانترین، مورد احترامترین و با استعدادترین جراحان تاریخ تقدیم شده است.
میتوان گفت مجموعه دکتر توماس موتر، مکانی سرگرم کننده از مریضیهای عجیب را گرد هم آورده که در حال حاضر، بیش از ۲۰۰۰۰ نمونه از ناهنجاریهای پزشکی را در خود جای داده است.
کارکنان یک دانشکده پزشکی بی نام و نشان، این شیشه را در یک گنجه پیدا کردند. شیشه، حاوی یک نمونه مطالعاتی از دوقلوهای به هم چسبیدهای است که در قرن نوزدهم، مرده به دنیا آمدند.
این دستها، که به مجموعه مربوط به قرن نوزدهم دکتر توماس دنت موتر تعلق دارد، اثرات بیماری به نام نقرس را نشان میدهد؛ بیماریی که خود دکتر موتر هم در سالهای آخر زندگی، از آن رنج میبرد.
بخشهایی از مغز انیشتین، که کار محققان سراسر دنیا با آن تمام شده بود. اما دههها پس از دور ریختن همهی تکههای مورد آزمایش آن، در سال ۱۹۵۵، یک متخصص آسیب شناسی به نام توماس هاروی، بخش مربوط به خودش را در دو شیشه جداگانه، در یک جعبه چوبی نگه داشت.
بانو صابونی، نامی است که به این زن مومیایی شده تعلق گرفته؛ کسی که جسدش در سال ۱۸۷۵ نبش قبر شد و به این خاطر جالب توجه است که یک ماده چرب به نام adipocere ، بقایای او را پوشانده بود و در واقع، او را به صابون تبدیل کرده بود که خود این عجیب ترین نمونه ها است که در موزه نگهداری میشود.
در خلال جنگ های داخلی، اندامهای قطع شده یا جسد بسیاری از سربازان دفن شد، اما جراحان توانستند به منظور انجام تحقیقات و مطالعات پزشکی به بعضی از آنها دست پیدا کنند: در اینجا بخشی از یک لگن و یک دست راست را مشاهده میکنید، که در اصل برای موزه پزشکی ارتش در واشینگتن، آماده شده بود.
پیشنهاد مطالعه: مطلب درمان سردرد با سوراخ کردن جمجمه! را بخوانید.
در ۱۲ فوریه ۱۹۹۹، خبر دستگیری قاتل آدمخوار دیوانهای در ونزوئلا مانند یک بمب ترکید. مطبوعات، به سرعت این مرد دیوانه را به عنوان اولین قاتل سریالی کشور ونزوئلا معرفی کردند. «دورانگل وارگاس گومز»، از یک آدم بیکار و تنبل تبدیل به یک هیولا شد که تا به امروز به عنوان تنها آدمخوار ونزوئلا شناخته میشود. با مجله دلتا همراه باشید.
او در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد اما به دلیل فقر خانواده مجبور شد مدرسه را بعد از اتمام دوران ابتدایی ترک کند و از آن زمان به بعد بود که شروع به انجام سرقتهای کوچک از مزارع اطراف محل زندگیشان کرد و چندین بار به خاطر دزدیدن مرغ، گاو و چیزهای دیگر دستگیر شد و به زندان افتاد.
در سال ۱۹۹۵ جسد دو مرد پیدا شد که قاتل دست و پای این اجساد را کنده بود و ناپدید شده بودند، دوست صمیمی یکی از قربانیان شهادت داد که دوستش را آخرین بار با مردی دیده است.
در نهایت کارآگاه «گوئرروآنتونیو لوپز» بعد از شناسایی چهره مرد توسط دوست مقتول، مظنون اصلی این ماجرا را بازداشت کرد. مجرم کسی نبود جز دورانگل که بعد از دستگیری اعتراف کرد با دست و پاهای ناپدیدشده مقتولان برای خودش غذایی درست کرده و آن را خورده است.
روانشناسان تشخیص دادند دورانگل به اختلالات روانی مبتلاست و به همین دلیل بعد از دستگیری، او در تیمارستان بستری شد.
بعد از گذشت دو سال از بستری شدن دورانگل در تیمارستان، او دوباره مورد ارزیابی روانی قرار گرفت و روانشناسان تایید کردند که او مشکلی ندارد و سلامتی روانیاش را به دست آورده و دیگر تهدیدی برای جامعه محسوب نمیشود، اما واقعیت چیز دیگری بود، به هر حال دورانگل در سال ۱۹۹۷ از تیمارستان روانی بیرون آمد و آزادانه وارد جامعه شد.
اولین کاری که این قاتل روانی بعد از آزادشدن انجام داد این بود که به سراغ کسی که او را دو سال پیش شناسایی و دستگیر کرده بود رفت و به فجیعترین شکل این کارآگاه زیرک را کشت و او را خورد.
دورانگل سپس به شهری دیگر نقل مکان کرد و در آن جا مثل یک ولگرد زندگی تازهای را شروع کرده و جنایات جدیدی را آغاز کرد.
به گفته پلیس، دورانگل کلبهای کوچک در یک مزرعه اجاره کرده بود که از آنجا تنها برای مخفی کردن اجساد قربانیانش استفاده میکرد و خودش بیشتر ترجیح میداد که درون تونل تاریک و باریکی که در زیر پل درست کرده بود زندگی کند.
او طعمه را از قبل شناسایی میکرد و زیر نظر میگرفت تا از سلامتی جسمی آنها مطمئن شود. سپس در یک فرصت مناسب به وسیله یک لوله آلومینیومی باریک و توخالی، تیرهای کوچکی که آغشته به مواد بیهوش کننده بودند را با فوت کردن درون لوله فلزی به سمت قربانیان خود پرتاب میکرد تا آنها را بیهوش کند سپس آنها را تکه تکه کرده و درون دیگ بزرگی میانداخت و همراه با گیاهان عجیب و غریب غذایی تهیه میکرد و استخوانها و همچنین لوازم قربانیان را درون کلبهاش نگهداری میکرد.
دورانگل هیچ پولی برای خرید یخچال نداشت تا بتواند گوشت قربانیان خود را در آن ذخیره کند بنابراین هر هفته فقط دو نفر را میکشت تا از گوشت آنها غذا تهیه کند.
البته خود دورانگل نیز عقیده داشت که گوشت تازه بسیار مفیدتر و سالمتر از گوشت یخ زده است پس چرا باید حالا که میتوانست گوشت تازه بخورد پولی بابت خرید یخچال برای فریزکردن گوشت قربانیانش خرج کند.
این قاتل آدمخوار اکنون در بخش انفرادی یک زندان تحت درمان است.
پیشنهاد مطالعه: مطلب مرگ در این فستیوال حتمی است! را مطالعه کنید.